قانون جذب چیست و چگونه کار میکند؟
قانون جذب چیست و نحوه استفاده از آن چگونه است؟ توسط این قانون به چه موفقیت هایی می توانیم دست پیدا کنیم؟ آیا می توانیم فرد دلخواهمان را به زندگی دعوت کنیم؟ به بیانی دیگر آیا می توان از قانون جذب برای ازدواج استفاده کرد؟ آیا قانون جذب در قرآن آمده است؟ مطالبی که در رد قانون جذب مطرح شده تا چه اندازه معتبر هستند؟ اینها شاید سوالاتی باشد که در مورد قانون جذب در ذهن داشته باشید و من تا پایان این مقاله به آنها پاسخ می دهم. در ابتدا لازم است به این نکته اشاره کنم که صرفا واژه ی “قانون جذب” یا “The Law of Attraction ” حدودا در سال ۲۰۰۶ و با انتشار فیلم راز به وجود آمده و بر سر زبان ها افتاد. اما این قانون در سال ۲۰۰۶ به وجود نیامده! درست است که این واژه در سال ۲۰۰۶ متولد شد؛ اما قانون جذب یک قانون ازلی است و خداوند از طریق این قانون جهان را آفریده و تکامل بخشیده است. در طول تاریخ نیز افراد زیادی از این قانون و نحوه کارکرد آن باخبر بوده اند. تمام دانشمندان و افراد بزرگ تاریخ، از وجود این قوانین باخبر بوده اند. حتی افراد زیادی این قوانین را با تعاریف و واژه های دیگر، سالها قبل از انتشار فیلم راز، در کتاب هایی مانند، “بیندیشید و ثروتمند شوید” از ناپلئون هیل، “توهمانی که می اندیشی” از جیمز آلن، “راز شاد زیستن” از اندرومتیوس، “حکایت دولت و فرزانگی” از مارک فیشر و… به جویندگان راه موفقیت معرفی کرده اند. همه افراد موفق تاریخ اعم از دانشمندان، فیلسوفان، مخترعین، نقاشان و تمام کسانی که توانسته اند به موفقیت های بزرگی در زندگی خود دست یابند، همگی از این قانون استفاده کرده اند. به بیانی دیگر، این قانون، برای جذب همه چیز است. قانون جذب عشق است. قانون جذب پول است و نه تنها موفقیت های بزرگ، بلکه هر آنچه در زندگی بدست می آوریم، چه خوب و چه بد، چه بزرگ و چه کوچک، همگی از این قانون بدست می آیند. من فرهاد کوکائیان، به عنوان یکی از اساتید قانون جذب در ایران در این مقاله به آموزش قانون جذب می پردازم.
شاید اگر با بسیاری از انسانهای موفق مصاحبه کنید، یا زندگینامه افراد موفق بزرگ تاریخ را مطالعه کنید، واژه ی قانون جذب را در صحبت هایشان پیدا نکنید. اما با توضیحاتی که در مورد نحوه ی موفقیتشان و طرز فکر ها و باورهایی که در ذهن داشته اند صحبت می کنند گوش کنید، متوجه می شوید که آنها تسلط کامل برقانون داشته اند و دلیل موفقیتشان نیز همین استفاده صحیح از قانون جذب است.
آگاهی از این قانون و تسلط کامل بر آن شاید یکی از بزرگترین ماموریت های انسان پس از آفرینش باشد. زیرا ابزاری است که در تمام جنبه های مادی و معنوی کاربرد دارد. اگر قصد رسیدن به درجات بالای عرفان و یکتا پرستی را دارید، باید از این قانون استفاده کنید. اگر میخواهید به خودشناسی برسید، باید از این قانون استفاده کنید. اگر میخواهید ثروتمند شوید، باید از این قانون استفاده کنید. اگر قصد دارید در زمینه های علمی به مدارج بالا دست پیدا کنید، باید از قانون جذب استفاده کنید. اگر می خواهید به یک ورزشکارِ قهرمان تبدیل شوید و یا حتی یک فرد سالم باشید، باز هم باید از این قانون استفاده کنید!!!
شاید شما قصد نداشته باشید از فردی که در حال حاضر هستید به بزرگترین مخترع جهان، دانشمندی نامی، موزیسینی با آثاری ماندگار، قهرمان المپیک و… تبدیل شوید. اما دوست دارید یک زندگی آرام و پر از اتفاقات خوب را در کنار یک خانواده دوست داشتنی تجربه کنید. در محیط کار از شغلتان و همکارانی که در آنجا با شما کار می کنند لذت ببرید. در این شرایط نیز باید بگویم باز هم به قانون جذب احتیاج دارید. مهم نیست که چقدر اهداف شما کوچک یا بزرگ هستند. مهم نیست که در چه کشوری، چه شهری، با چه قوانینی و چه فرصت ها و محدودیت هایی زندگی می کنید. برای رسیدن به هر خواسته ای باید از قانون جذب استفاده کنید و این قانون آنچه مطابق با کانون توجه و تمرکز شماست را برایتان رقم می زند.
قانون جذب چیست؟
حال که به اهمیت این قانون بزرگ و ارزشمند پی بردیم، بهتر است به این موضوع بپردازیم که قانون جذب چیست؟ به بیانی ساده تر، قانون جذب قانونی برای خلق شرایط، افراد، موقعیت ها، اتفاقات و به طور کلی هر آنچه در زندگی طالب آن هستیم، به وسیله ذهنمان است. تصویر هر آنچه آرزوی داشتن آن را داریم، در ذهن به تصویر می کشیم و سپس توسط این قانون، به آن رنگ واقعیت می بخشیم. برای مثال اختراع بالن یا هواپیما را به یاد بیاورید. زمانی این وسایل وجود نداشتند، اما تصویر انسان در حال پرواز و رویای آن در ذهن انسانهای گذشته نقش بسته بود. این تصویر ذهنی به همراه اشتیاقی فراوان، به همراه پیروی از قانون جذب، سبب شد تا انسان ها بتوانند ابزاری برای پرواز کردن خلق کنند. اختراع لامپ توسط ادیسون، اتومبیل توسط هنری فورد، تلفن توسط گراهامبل، ویندوز توسط بیل گیتس و تمام اکتشافات و اختراعات کوچک و بزرگ تاریخ جملگی از یک تصویر ذهنی شروع شده اند. در مصاحبه هایی که از آرنولد شوارتزنگر منتشر شده، اولین و مهم ترین عامل موفقیت را داشتن Vision یا چشم انداز یا آینده ای که قرار است به آن برسیم بیان می کند. انشتین یکی از مهم ترین عواملی که به او در کشف قوانین فیزیک کمک کرد را خیالپردازی و تجسم سوار شدن بر پرتوهای نور و گشتن زدن در هستی و سیارات می داند. تمام افراد موفق قبل از رسیدن به هر موفقیتی، آن را بارها و بارها در ذهن به تصویر کشیده اند.
با توجه به اینکه خلق موفقیت در ذهن پیش از وقوع، عاملی بسیار مهم و اساسی است، اما همه ی کار نیست. افراد زیادی وجود دارند که با قانون جذب به شدت مخالف هستند و دلیل آن هم این است که این افراد درک درستی از قانون ندارند و تصور می کنند قانون جذب فقط و فقط خیالپردازی و آرزو کردن است. بدون اینکه هیچگونه اقدامی در جهت خواسته انجام بدهیم. آنها درکی بسیار سطحی و ابتدایی نسبت به این قانون دارند و تصور می کنند که طرفداران این دیدگاه افرادی تنبل و ساده لوح هستند. زیرا تا همین حد از قانون شناخت پیدا کرده اند که اگر مثلا به ثروت بیاندیشیم و منتظر باشیم، سکه های طلا و دسته های اسکناس از آسمان برسرمان شروع به باریدن می کند. سپس از این برداشت نادرست به این نتیجه می رسند که: قانون جذب یک دیدگاه احمقانه است و این دیدگاه در بسیاری از جوامع از جمله جوامع جهان سوم سستی و تنبلی به بار آورده است و افراد توقع دارند با نشستن و فکر کردن به موفقیت، ثروت و مکنت دست پیدا کنند. داشتن یک تصویر ذهنی قدرتمند بسیار مهم است اما برای خلق واقعی این تصویر ذهنی نیازمند انجام اقدامات دیگری نیز هستیم. خلق خواسته ها و رویاها دقیقا چیزی شبیه به کشیدن یک نقاشی است. برای کشیدن یک نقاشی ابتدا لازم است تا طرح و تصویری در ذهن داشته باشیم. سپس آن را بر روی بوم طراحی کنیم. پس از طراحی با رنگ های مختلف به آن روح ببخشیم. در پایان نیز با اضافه کردن جزئیات و ابعاد مختلف به کامل تر شدن و بهتر شدن آن کمک کنیم و نهایتا تصویر مورد نظر خلق می شود.
در دنیای واقعی نیز وقتی هدفی را در ذهن به تصویر کشیدیم، باید آن را رنگ آمیزی کنیم. رنگ آمیزی تصاویر ذهنی با فرکانس های ذهنی انجام می شود. ممکن است تعجب کنید و بپرسید: “مگه ذهن هم فرکانس دارد؟” پاسخ مثبت است. نتایج تحقیقات فیزیک کوانتوم این موضوع را اثبات می کند که هر فکری که از ذهن عبور می کند، دارای فرکانسی است. با اندیشیدن به موضوعات مختلف، فرکانسی به جهان ارسال می شود. این فرکانس ها با چشم قابل رویت نیستند اما اینکه نمی توانیم آنها را ببینیم دلیل بر عدم وجود آنها نیست. امواج رادیویی، ماهواره ای، مخابراتی و… را در نظر بگیرید. این امواج در همه جا وجود دارند. اگر یک گیرنده ی مناسب با آن امواج را در محیط قرار دهیم، می توانیم آن ها را دریافت کنیم. برای مثال اگر یک رادیو را روشن کنیم می توانیم اموج ایستگاه های مختلف رادیویی را دریافت کنیم. اگر یک تلویزیون و یک دریافت کننده ی امواج آن را در محیط قرار دهیم می توانیم برنامه های مختلف تلویزیون را ببینیم و… . افکار نیز دارای فرکانس هستند و با فکر کردن به هر موضوعی این فرکانس ها را به جهان ارسال می کنیم. کائنات نیز مانند یک گیرنده ی قدرتمند، افکار ما را دریافت می کند و اتفاقاتی از همان جنس را به زندگی ما وارد می کند. در واقع همانطور که تلویزیون از طریق آنتن خود امواج تصویری را دریافت می کند، یا رادیو و تلفن همراه امواج صوتی را دریافت و به شکل ملموس برای ما ترجمه می کنند، کائنات نیز فرکانس هایی که ما در هر لحظه به صورت خدآگاه و ناخودآگاه به جهان ارسال می کنیم را دریافت می کند و آنها را به اتفاقات، رخدادها، افراد و اشیاء تبدیل میکند و ما می توانیم آنها را در زندگیمان مشاهده کنیم.
این جهان کوهست و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا
مولانا
افکار دارای فرکانس ها و قدرت های متفاوتی هستند که می توانند شرایط و رخدادهای زندگی ما را رقم بزنند. این افکار توسط دیگران و از بیرون به زندگی ما وارد نمی شوند. هر چه که هست، هر چه داریم و نداریم و تجربه می کنیم، برگرفته از افکار خودمان است. راستی این را هم بگویم که فکر کردن به یک موضوع خیلی مهم و تاثیر گذار نیست. فکر کردن، چیزی شبیه به جرقه ای لحظه ای است. عامل تحول آفرین و آنچه در زندگی ما تحول ایجاد می کند کانون توجه و تمرکز ما در اکثر ساعات و اوقات شبانه روز است. این موضوع را بررسی کنید که آیا کانون توجه و تمرکز شما در اغلب ساعات شبانه روز مثبت است یا منفی؟ آگاهی از این موضوع مشخص می کند که در آینده باید منتظر چه نوع اتفاقاتی باشیم! مثبت یا منفی؟ بنابراین مهم ترین وظیفه هر شخص این است که ذهن و رفتارهایش را به گونه ای برنامه ریزی و تنظیم کند که هر لحظه به صورت خودآگاه و ناخودآگاه فرکانس خواسته هایش را به کائنات ارسال کند.
پیش تر گفتیم که فکر کردن زیاد مهم نیست و آنچه اهمیت دارد، کانون توجه و تمرکز ما در اکثر اوقات شبانه روز است. اما ممکن است بپرسید منظور از توجه کردن چیست و توجه کردن به چه شکل بر زندگی ما تاثیر می گذارد؟ در پاسخ باید بگویم که توجه کردن به معنی دیدن، شنیدن، صحبت کردن، خواندن و ایجاد احساساتی در خود نسبت به یک موضوع مشخص است. توجه کردن سبب می شود که فرکانس هایی در مورد آن موضوع مشخص را به جهان ارسال کنیم. هر چه تمرکز و توجه ما بیشتر باشدف فرکانس های ارسالی نیز با کیفیت تر و قدرتمندتر خواهند بود. اگر موضوعاتی که به آنها توجه می کنیم موضوعات خوشایند و خوبی باشند، اتفاقاتی که به زندگیمان وارد می کنیم نیز خوشایند و خوب خواهند بود و اگر به موضوعات ناخوشایند توجه کنیم، اتفاقاتی بد و همسان با موضوعات مورد توجه به زندگیمان وارد می شوند. به این موضوع فکر کنید که در طول روز به چه موضوعاتی توجه می کنیم؟ چقدر اخبار جنگ، سوانح، گرانی، سیل و زلزله را گوش می دهیم یا آنها را در روزنامه ها دنبال می کنیم. خواندن روزنامه ها و گوش دادن به اخبار رفتاری است که از طرف بسیاری از مردم مورد تحسین و تمجید قرار می گیرد. در دانشگاه ها برنامه هایی را برای تحلیل و بررسی اخبار اختصاص می دهند و اعتقاد دارند هرچه نسبت به مسائل روز و دنیا به روزتر باشیم بهتر است. اما اگر بدانید با دیدن، شنیدن و خواندن آنها در حال فراخوانی این اتفاقات به زندگیتان هستید، باز هم روزانه زمان زیادی را برای دنبال کردن تازه ترین خبرها اختصاص می دهید؟
شب ها بعد از کار و فعالیت روزانه به خانه می آییم و تا موقع خواب چند سریال تلویزیونی را دنبال می کنیم که موضوع اکثر آنها خیانت، دزدی، آدم ربایی و… است. یا هنگام شام در کنار خانواده از اتفاقات ناخوشایندی که در محیط کار رخ داده صحبت می کنیم. به افزایش قیمت دلار، بنزین، طلا، سکه و… اعتراض می کنیم. همه اینها توجه به اتفاقات بدی است که دوست نداریم آنها را تجربه کنیم. اما با همین کارهای ساده آنها را به مقدار بیشتر به زندگیمان دعوت می کنیم. در ادامه از شما دعوت می کنم مطلب ارزشمند “غر زدن ممنوع” را مطالعه بفرمایید. در این مطلب خواهید فهمید که غر زدن و شکایت از شرایط بد، نه تنها راه گشا نیست، بلکه ما را در مدار اتفاقات ناخوشایند بیشتری قرار می دهد.
به طور کلی مکانیزم این جهان به گونه ای است که هرچه به یک موضوع خاص بیشتر توجه کنیم، اتفاقاتی از همان جنس را به زندگیمان جذب می کنیم. این گفته به این معنی نیست که اگر اخبار جنگ یمن و عربستان را دنبال کنیم، به یکباره گروهی یمنی و عرب به خانه شما هجوم می آورند و در پشت دیوارهای اتاق خواب و آشپزخانه شما شروع به شلیک به سمت یکدیگر می کنند! یا فردی از من می پرسید، من اگر روزانه خبر گرانی ارز و سکه و کالاهای مختلف را دنبال کنم، مگر توجه و تمرکز من بر روی بالا رفتن ارزش این دارائی ها نیست؟ پس من هم باید افزایش دارائی هایم را تجربه کنم! این بیانات، نشان دهنده درک نادرستی از قانون است. ما وقتی به موضوعی توجه می کنیم اولا به یکباره آن را به زندگیمان جذب نمی کنیم. بلکه به مرور زمان وقتی به خودمان می آییم می بینیم در درون انبوهی از همان اتفاقات، افراد، اشیاء و… قرار داریم. اگر خبر جنگ را دنبال کنید به مرور زمان در روابط خود تنش، جر و بحث و اعصاب خردی را جذب خواهید کرد. شرایط زندگیتان به گونه ای تغییر می کند که نا امنی و تشویش و تنش را تجربه می کنید. در مورد سوال آن دوست نیز باید بررسی کنید که آیا با خواندن خبر گرانی و شنیدن افزایش قیمت محصولات و خدمات حس خوبی به دست می آورید؟ یا برعکس حس بدِ کاهش قدرت مالی نسبت به قبل در شما ایجاد می شود؟ مسلما حس خوبی ندارید و فرکانس های کاهش قدرت مالی و کمبود را ارسال می کنید.
همچنین خوب است که بدانید تنها خواندن اخبار ارتعاش شما را منفی نمی کند. اگر در محیط کار همکاری دارید که رفتار او برای شما قابل تحمل نیست و در عین حال مجبورید شش روز در هفته و هر روز هشت ساعت در یک اتاق در کنار او کار کنید، با توجه کردن به رفتار های این شخص و بدتر از آن تعریف کردن رفتارها و اخلاقیات او برای دیگران، به جهان اعلام می کنید که کانون تمرکز و توجه من بر روی رفتارهای بد این شخص است. از این گونه رفتارها به من بیشتر بده و جهان نیز به این درخواست شما پاسخ مثبت می دهد.
اگر صبح که از خواب بیدار می شوید کمی کسل هستید، یا زمانی که اتفاق بدی را تجربه کرده اید حس خوبی ندارید و یا به طور کلی به هر دلیلی حس خوبی ندارید، تمام تلاش خود را به کار ببندید تا بتوانید حس منفی خود را مثبت کنید. زیرا در وضعیت خطرناکی قرار دارید. چون: “احساسات خوب اتفاقات خوب و احساسات بد اتفاقات بد را رقم میزنند“. در حقیقت نکته ی کلیدی قانون جذب و آنچه تا به الان گفته شد را در همین جمله می توان خلاصه کرد. اگر به خواندن اخبار مشغول شوید و از وضعیت بد اقتصادی حس منزجر کننده ای بدست آورید یا با دیدن یک فقیر در کنار پیاده رو تن و قلب شما بلرزد و از روی حس دلسوزی برای او اشک بریزید، در واقع در حال جذب اتفاقات بد بیشتر از همان جنس به زندگیتان هستید و برعکس اگر با دیدن یک فرد ثروتمند، یک ورزشکار سالم، یک فرد پیروز در المپیاد علمی، یک فرد شاد و… حس فوق العاده ای از شادی و غرور و شعف زیادی در شما شکل بگیرد، شما در حال جذب اتفاقات مثبت به زندگیتان هستید. هرچه این حس شما قدرتمندتر باشد، سرعت ورود اتفاقات خوب به زندگیتان بیشتر می شود و یا اتفاقات بزرگتری را تجربه خواهید کرد. به طور کلی احساسات قطب نما یا روشنگر مسیر راه انسانها در زندگی است. اگر از توجه به موضوعی حس و حال خوبی دارید، پس شک نکنید که در مسیر درست گام برمی دارید و اگر حس شما بد است باید هرچه سریعتر کانون توجه و تمرکز خود را از آن موضوع برداشته و بر روی موضوع دیگری قرار دهید.
برای کمک به شما دوستان عزیز، بخشی به نام مجله موفقیت در گروه تحقیقاتی یکشو قرار گرفته است که در آن خبرهای موفقیت و مثبت در مورد افراد و وقایع مختلف را می توانید دنبال کنید و با خواندن این دست موضوعات تمرکز خود را بر موضوعات مناسب و مفید قرار دهید که اینکار با توجه به آنچه تا به الان گفته شد، سبب می شود اتفاقات خوب بیشتری را جذب کنید.
در گروه تحقیقاتی یکشو محصولی داریم به نام بمباران مثبت ذهن که حاوی صدها عکس و اسلاید از اتفاقات مثبت، مکان های دیدنی و زیبا، روابط عاشقانه، حس و حال خوب و… به همراه جملات مثبت و تقویت کننده باورهاست که می تواند در ابتدای روز به عنوان یک بمب انرژی مثبت برای شما باشد.
ممکن است بگویید: گریه کردن و دلسوزی برای یک انسان فقیر کاری انسان دوستانه است و چطور ممکن است انجام یک کار انسان دوستانه مرا فقیر یا بدبخت کند؟ در پاسخ باید بگویم که این کار به هیچ عنوان انسان دوستانه نیست. برای مثال رفتار افراد پس از وقوع سیل یا زلزله در اینستاگرام برایم بسیار غریب و مبهم است. افراد بسیار زیادی و شاید بتوان گفت بیش از نود و پنج درصد مردم عکس های دلخراش آن سانحه ی ناگوار را در اینستاگرام منتشر می کنند و پست هایی از تسلیت را روی اینستاگرام خود قرار می دهند. من واقعا درک نمی کنم که این کار چه فایده ای دارد. شما اگر در منطقه ی وقوع سانحه هستید و می توانید افراد را از مرگ نجات دهید و یا کمکی به آنها بکنید، انجام آن کاری انسان دوستانه و پسندیده است. اما اگر نمی توانید کاری برای آنها انجام دهید، انتشار عکس های دلخراش از آنها و دنبال کردن اخبار آنها چه منفعتی برای شما و آنها دارد؟ جز اینکه اتفاقات بد را به زندگی خودتان فرامیخوانید.
وقتی به یک اتفاق بد مانند جنگ، قحطی، سیل، زلزله و آتش سوزی توجه می کنید و این توجه در شما حس منفی ایجاد می کند، به یکباره خانه شما آتش نمی گیرد و یا سقف خانه تان بر روی سرتان خراب نمی شود اما کم کم اتفاقات کوچکی مثل جرو بحث با همسر، همکاران را تجربه می کنید. ممکن است هنگام برگشتن از محیط کار متوجه شوید بر روی اتومبیل شما خط و خش افتاده و حس بدی همسان با آنچه قبلا فرستاده بودید را دریافت کنید.
اگر فهرستی از بدهی های خود را آماده کرده اید و هر روز به آنها توجه می کنید و با دیدن آنها حس اضطراب و استرس و ناامیدی به شما دست می دهد، کم کم اتفاقات بدی در همین راستا را تجربه خواهید کرد. مثلا در وصول مطالبات خود به مشکل برخواهید خورد. بدهی ها و قرض های بیشتری برایتان ایجاد می شود و هرچه تمرکزتان بر روی این مسائل بیشتر باشد و حس بد بیشتری در شما ایجاد کند، اتفاقات بزرگتر خواهند بود و سرعت آنها نیز بیشتر می شود. آیا این روزها اخبار بیماری کرونا و آمار افراد مبتلا به این بیماری را دنبال می کنید؟
حال ممکن است بپرسید در چنین وضعیتی چه باید کرد؟ وقتی در شرایطی هستیم که تمرکزمان بر روی اتفاقات منفی است و مدام اتفاقات بد بیشتری را به زندگیمان جذب می کنیم، چطور می توانیم شرایط را به حالت اول بازگردانیم؟
پاسخ این است که همانطور که تمرکز ما بر روی نکات منفی اتفاقات بد را به وجود آورده است، تغییر کانون توجه ما برروی نکات مثبت نیز می تواند اتفاقات مثبت را برای ما به ارمغان بیاورد. هر چه تمرکز روی نکات مثبت باشد و از مرور آنها، صحبت کردن، خواندن، شنیدن، دیدن در مورد آنها حس خوب بیشتری کسب کنیم، خود را از شر اتفاقات بد خلاص کرده و اتفاقات خوب را به زندگیمان جذب می کنیم.
همچنین ممکن است بپرسید وقتی درگیر بدهی و تلفن های مکرر طلبکاران هستیم یا مدام وقتی همسرتان را می بینید که رفتارها و صحبت هایی را مطرح می کند که حس بد بیشتری را در شما ایجاد می کند، چطور می توانید حستان را خوب کنید؟
پاسخ این است که سازوکار و قانون جهان این است که احساسات خوب، اتفاقات خوب و احساسات بد اتفاقات بد را رقم می زنند. شما وقتی بدانید که تنها راه رهایی شما از اتفاقات بد، کنترل احساساتتان به سمت احساسات مثبت است و جز این کار هیچ راه چاره ای برای رهایی از این وضعیت ندارید، دست از تلاش های بیهوده فیزیکی برمی دارید و تمام تمرکزتان را بر روی تقویت حس مثبت در خود معطوف می کنید. درست است که در وضعیت بد مالی و حتی بدتر از آن وضعیتی که یکی از عزیزترین بستگان و نزدیکانتان را از دست داده اید، بدست آوردن حس خوب کار سختی است اما تنها راه نجات شما برای جلوگیری از اتفاقات بد بیشتر در آینده است.
به طور کلی سخت تلاش کردن و داشتن همت و پشتکار زیاد عامل موفقیت نیست. آنچه عامل موفقیت است، کنترل بهتر احساسات و فرکانس هایی است که در هر لحظه به جهان ارسال می کنید. در واقع اگر کمی به محیط اطراف خود توجه کنید ممکن است افراد زیادی را بیابید که برای کسب موفقیت بسیار تلاش می کنند، شبانه روز برای آن زحمت می کشند اما با اینهمه تحمل رنج و سختی و مشقت باز هم نتوانسته اند به موفقیت دست پیدا کنند. در حالی که برخی افراد بدون زحمت و به راحتی مراتب ترقی و پیشرفت را طی کرده اند و توانسته اند بدون زحمت به درجات بالایی از موفقیت دست پیدا کنند. همه اینها به دلیل تفاوت فرکانسی است که آنها به جهان ارسال می کنند و جهان نیز مطابق با فرکانس هایی که دریافت کرده را به زندگی آنها وارد می کند. پس کنترل افکار مسئله ی بسیار مهمی است و باید در هر لحظه به این نکته توجه داشته باشیم که در حال توجه به چه موضوعاتی هستیم و اگر موضوع مورد توجه موضوع مورد علاقه ما نیست، بهتر است به سرعت کانون توجه خود را از روی آن موضوع برداشته و به موضوع دیگری که مورد علاقه ماست منعطف کنیم.
ممکن است بپرسید: گاهی در حال توجه به یک موضوع هستیم اما نمی دانیم آیا این موضوع برای ما مفید است، یا برعکس در زمره موضوعات نامناسب و به اصطلاح ناخواسته قرار دارد؟ در این مواقع چکار باید بکنیم؟ از کجا تشخیص دهیم موضوع مورد توجه خوب است یا بد؟
همانطور که قبلا نیز اشاره کردم پاسخ این است که احساسات بهترین راهنمای ما در زندگی است. هرگاه با توجه کردن به هر پدیده و مسئله ای حس خوشایندی از آن بدست آوردیم و دوست داریم از آن اتفاق بیشتر در زندگی خودمان رخ بدهد، به توجه کردن به آن موضوع ادامه بدهید. اما برعکس اگر توجه هه یک موضوع حس بدی در شما ایجاد کرد، بدانید به سرعت در حال جذب اتفاقات منفی هستید و باید از همان مسیر که آمده اید راه را با حس مثبت برگردید.
ممکن است بگویید که اگر قرار باشد تمام لحظات زندگی بر روی توجه مان بر روی نکات مختلف حساس باشیم دیگر زندگی لذت قبل را ندارد و این موضوع به یک وسواس تبدیل می شود که هر لحظه باید توجه کنیم که آیا به اتفاقات خوب توجه می کنیم یا بد و این در دراز مدت کاری دشوار و خسته کننده است. برای حل این مشکل چه باید کرد؟
برای حل این مشکل خداوند بزرگ یک قابلیت شگفت انگیز را در انسانها ایجاد کرده است که به وسیله ی آن انسان می تواند کانون تمرکز خود را کنترل کند و کنترل کانون تمرکز نیز موجب می شود تا ما به صورت ناخودآگاه رفتارهایی متناسب و هماهنگ با خواسته هایمان را بروز بدهیم. برنامه ریزی این قابلیت ذهنی، موجب بروز رفتارهای مناسب به صورت ناخودآگاه و جذب اتفاقات خوب می شود. برای برنامه ریزی و تنظیم این قابلیت ذهن تنها لازم است تا روزانه ساعاتی را برای تقویت آنها اختصاص دهید. این قابلیت شگفت انگیز باور نام دارد.
باورها
فرض کنید یک نوازنده ی گیتار هستید و قطعه ی ای را نواخته اید که از شنیدن آن حس بسیار خوبی بدست می آورید. حال برای اینکه هر بار آن رابشنوید لازم نیست گیتار خود را بردارید و آن قطعه را برای خود بنوازید تا دوباره لذت شنیدن آن را بدست بیاورید. بلکه لازم است آن را در یک ضبط صوت یا هر وسیله دیگری که صدا را رکورد می کند ذخیره و هر زمان که به آن نیاز داشتید آن را گوش کنید. چنین وضعیتی در کامپیوتر مشهود تر است. شما برای اینکه یک وضیفه خاص را از کامپیوترتان بدست بیاورید، لازم نیست هربار آن وظیفه را کدنویسی کنید و دستورات مورد نظر را به کامپیوتر وارد کنید. شما برای این کار از نرم افزارهایی استفاده می کنید که قبلا تمامی این دستورات در آن ثبت شده و در زمان مشخص و مورد نیاز آن را اجرا می کنید.
مشابه این وضعیت قابلیتی است که خداوند در وجود انسانها قرار داده است تا به وسیله آن بتوانند به طور ناخودآگاه کانون توجه و تمرکز خود را بر روی مسیر مورد نظر هدایت کنند. این قابلیت، توانایی ثبت باورها در ضمیر ناخودآگاه است. باورها برنامه ریزی های ذهنی هستند که وقتی در ضمیر ناخوداگاه انسان ثبت شوند، بدون نیاز به صرف انرژی و وقت، تمرکز و توجه انسان را به اتفاقات، رفتارها، وقایع و افراد همسان با آن باورها جلب می کند و متعاقبا اتفاقات مشابه و همسان با آن را به زندگی ما وارد می کند.
به طور کلی باور فکری است که به دفعات بسیار زیاد در ذهن ما تکرار شده و این افکار کم کم به صورت باورهای ذهنی پذیرفته شده درآمده اند. ما می توانیم از این قابلیت هم به نفع خود و هم به ضرر خودمان استفاده کنیم. به طبع هرچه باورهای مثبت بیشتری در مورد شرایط مختلف داشته باشیم، زندگیمان رنگ و بوی بهتری دارد و هرچه باورها منفی تر باشد، مغناطیس اتفاقات بد هستیم. به طور کلی اگر از نحوه ی کار باورها اطلاع داشته باشیم و تلاش کنیم آنها را مطابق میل و خواسته خود برنامه ریزی کنیم، زندگیمان با آنچه میپسندیم، مشابهت بیشتری دارد و بالعکس اگر افسار باورهایمان را به دست دیگران سپرده باشیم احتمالا نارضایتی بیشتری از زندگی داریم.
ذهن و ضمیرناخودآگاه کودکان در بدو تولد خالی از هرگونه باور غلط و هرگونه مقاومتی است. برای همین کودکان خیلی سریع به خواسته های خود میرسند. پیشنهاد می کنم در صورت تمایل مقاله زیر را مطالعه کنید.
۱-خانواده
باورها از لحظه تولد در ذهن ما شکل می گیرند. خانواده و در حقیقت پدر و مادر اولین و مهم ترین افرادی هستند که در شکل گیری باورهای ما نقش اساسی را ایفا می کنند. برای مثال اگر در یک خانواده مسیحی به دنیا آمده باشید، احتمالا اعتقاد دارید که مسیح پسر خداست و هر یکشنبه به کلیسا می روید و شمع روشن می کنید و نماد صلیب برایتان مقدس است. اما اگر در یک خانواده مسلمان به دنیا آمده باشید، کتاب مقدس شما قرآن است و اعتقاد دارید که خداوند شریک و فرزندی ندارد و باورهای شما بیشتر به سمت اسلام گرایش دارد. نه تنها اسلام و مسیحیت، بلکه در هر خانواده ای با هر دین، مذهب و آداب و رسومی که متولد می شدید، باورهای آن دینو مسلک در ذهن شما پرورش می یافت. پس خانواده اولین و مهم ترین نهاد تشکیل دهنده باورها در ذهن انسان ها هستند و اگر این باورها باورهایی مخرب باشند، جوامعی مانند کشورهای فقیر آفریقایی به وجود می آیند. دقیقا نقطه ی عطف کشورهای آفریقایی که در درون سرزمین هایی با منابع و ذخایر غنی از مواد معدنی و فلزات گرانبها قرار دارند، اما در فقر و تنگدستی زندگی می کنند با کشورهایی مانند ترکیه و چین که از منابع کمتری برخوردارند اما بسیار پیشرفت کرده اند و توانسته اند محیط زندگیشان را متحول کنند، دقیقا در همین تفاوت باورها و دیدگاهها نسبت به ثروت است.
۲- مدرسه و معلم ها
نهاد دومی که در شکل گیری باورهای ذهنی ما بسیار موثر است، مدرسه و معلم ها هستند. در مدارس بسیاری از کشورهای پیشرفته اروپایی، اولین درسی که به کودکان می آموزند، جمله ی ” من میتوانم” است. از همان ابتدا به کودک می آموزند که می تواند قهرمان زندگی خویش باشد و به انچه ارزویش را دارد دست پیدا کند. در عوض در ایران آموختن جمله ی ” بابا آب داد. بابا نان داد” یا اشعاری مانند ” نابرده رنج گنج میسر نمی شود. مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد” این باور را به ما القا می کنند که یا باید پدر و مادر به ما نان و آب برسانند و یا برای کسب ثروت باید رنج و عذاب بکشیم.
۳-تلویزیون، رادیو و رسانه های جمعی
سومین منبع شکل دهنده باورها تلویزیون، رادیو و به طور کلی رسانه های جمعی هستند. سریال ها و فیلم هایی که خیانت به همسر و خانواده را به معرض نمایش می گذارند و بی اعتمادی را در ذهن افراد می کارند. افراد ثروتمند را دزد و قاچاقچی و فریبکار به تصویر می کشند و ثروتمند شدن را افسانه و تخیل قلمداد می کنند، از جمله مخرب ترین ابزارهای شکل دهنده ی باورهاست.
شاید فیلم های معروف سینما مثل مرد عنکبوتی و ماسک را دیده باشید. نقش اول این فیلم ها افرادی بسیار ساده، دوست داشتنی و کمی دست و پا چلفتی هستند. با شانس و اقبال و حوادثی افسانه ای به نیرو و قدرتی ماورایی دست پیدا می کنند و به موفقیت های مختلف دست پیدا می کنند. این افراد پس از رسیدن به ثروت و شهرت بد ذات و خبیث می شوند و به قدری بد می شوند که در جایی از فیلم به این نتیجه می رسند که ثروت و موفقیت ذات آنها را خراب کرده و حاضرند همه آنها را از دست بدهند و به همان آدم ساده اول برگردند. در واقع با این فیلم ها ثروت، موفقیت و شهرت را ابتدا افسانه نشان می دهند و سپس این باور را القا می کنند که اگر ثروتمند شویم به فرد خیث و بد ذاتی تبدیل می شویم.
۴-دوستان
چهارمین منبع تاثیر گذار بر باورها که سبب می شود باورهای ما به سمت و سوی خاصی جهت گیری داشته باشد، دوستان هستند. در برهه هایی از زندگی بسیاری از ما دوستانی داشته ایم یا داریم که بسیار از آنها تاثیر می پذیریم. شاید حتی گاهی حرف های آنها را بیشتر از هر کس دیگر قبول داشته ایم و اعتماد و صمیمیتی که با آنها داریم را با خانواده و حتی پدر و مادر خود تجربه نکرده باشیم. در این شرایط باورهایی که از این افراد به ما منتقل می شود، بسیار می تواند در سرنوشت ما تاثیرگذار باشد.
قبل از اینکه بدانیم خود خالق سرنوشت و زندگی خود هستیم، باورهای ما توسط دیگران شکل می گیرد. این برنامه ریزی می تواند در بعضی از موضوعات زندگی مثبت یا منفی باشد. اما به محض اینکه فهمیدیم خودمان با برنامه ریزی باورهایمان می توانیم زندگیمان را به مسیر دلخواه تغییر دهیم، افسار زندگیمان را از دیگرام گرفته ایم.
حال سوالی که ممکن است برای شما پیش آمده باشد آن است که چطور می توان یک باور مخرب را از بین ببریم و یک باور مثبت و سازنده که مطابق با خواسته های ما است را در ذهن ایجاد کنیم؟
ابتدا باید بگویم که باورها از بین نمی روند. ضمیر ناخودآگاه ما بینهایت بزرگ است و تمام اطلاعاتی را که از بدو تولد توسط حواس مختلف به آن وارد کرده ایم را ضبط و نگهداری می کند. در میان این اطلاعات ثبت شده، باورهایی که قدرت بیشتری دارند، بر باورهای دیگر غالب شده و اتفاقات زندگی ما را کنترل می کنند. برای مثال فرض کنید که ما باور داریم که فرد خلاقی هستیم. وجود چنین باوری بی دلیل نیست. احتمالا از محیط و توسط پدر و مادر و مدرسه این موضوع به ما القا شده یا خودمان در گذشته به کارهای خلاقانه و هوشمندانه ای که انجام داده ایم توجه کرده ایم و آنها را در ذهن به یاد می آوریم. اگر از ما سوال کنند که چرا خود را فردی خلاق می دانی می توانیم ده ها دلیل از رفتارها و کارهایی که در گذشته انجام داده ایم ارائه کنیم و دیگران را متقاعد کنیم که ما فردی خلاق هستیم. دقیقا شکل گیری باورها در ذهن به همین صورت است. اینکه بتوانیم میان یک دیدگاه و اتفاقات زندگیمان ارتباط معناداری برقرار کنیم. هرچه این ارتباط معنادارتر و مفصل تر باشد، باورهای ایجاد شده قدرتمندتر خواهند بود. برای مثال بسیاری از افراد اعتقاد دارند که دلیل فقر آنها این است که آنها کلا فقیر به دنیا آمده اند. تولدشان در یک خانواده فقیر را به خواست خدا ارتباط می دهند و تلاش های نافرجامی که در زندگی برای کسب روزی انجام داده اند نیز گواه بر این ادعاست. هرچه دلایل و مثال های این افراد بیشتر باشد، باور فقر در ذهن آنها قدرتمندتر و در نتیجه اتفاقات زندگیشان نیز کاملا منطبق بر این باور در زندگیشان رقم می خورد.
با توجه به آنچه گفته شد، ما نمی توانیم یک باور را از بین ببریم. بلکه می توانیم آن را تغییر بدهیم و باورهای متضاد با آن را در ذهن ایجاد و با تکرار آنها، این باورها را از باورهای مخرب قدرتمندتر کنیم. مثلا برای باور “بدست آوردن پول سخت است” باید باور “بدست آوردن پول بسیار آسان است” را جایگزین کنیم. در ابتدا ممکن است باور این موضوع برای شما سخت باشد و ذهنتان در مقابل آن مقاومت های زیادی از خود نشان دهد اما با تکرار این جمله، ذهن شما ساکت خواهد شد. همچنین با پیدا کردن افرادی که کسب و کار آنها به شکلی است که درآمد بسیار آسان و با سرعت کسب می شود، می توانید این باور را با سرعت و قدرت بیشتری در ذهن خود ثبت کنید.
همانگونه که هر روز زمانی را برای خوابیدن، غذا خوردن، ورزش کردن، عبادت کردن و… اختصاص می دهیم، باید در برنامه روزانه خود زمانی را نیز برای تقویت باورهای ذهنی مثبت اختصاص دهیم. همچنین کنترل احساسات و کنترل ورودی هایی که ممکن است از طریق خانواده، مدرسه و دانشگاه، رسانه ها و دوستان و آشنایان به شما منتقل می شود، امری ضروری است که باید در تمام مراحل زندگی به آن توجه ویژه داشت.
مدارها
هر کسی با توجه به باورهایی که در ذهن دارد در مدار متفاوتی با دیگران قرار دارد. در مورد کسب ثروت، برای مثال اگر نگاهی به مردم جامعه بیندازیم متوجه می شویم که مدار افراد بسیار با یکدیگر متفاوت است. گروهی از مردم توان کسب جذب ثروت را ندارند و کاملا در فقر به سر میبرند. گروهی توان کسب درآمد ماهی یک میلیون تومان را دارند. افرادی در مدار درآمد ماهیانه دومیلیون، گروهی سه میلیون، گروهی ده میلیون و… هستند. این افراد اگر بر روی باورهای خود کار نکنند، به ندرت می توانند بیشتر از مداری که در آن قرار دارند درآمد کسب کنند. یا در بحث سلامتی گروهی همیشه یک نوع بیماری خفیف دارند. برای مثال همیشه سرما خورده اند. افرادی زیادی وجود دارند که همیشه از یک بیماری سخت رنج می برند. گروهی از لحاظ جسمی سالم هستند اما آمادگی شرکت در یک رویداد ورزشی را ندارند. گروهی نیز از لحاظ توانایی جسمی در سطح بالایی قرار دارند و می توانند در رقابت های ورزشی کوچک و بزرگ شرکت کنند.
ضعیف یا قوی بودن باورهای انسان ها در یک موضوع مشخص مانند ثروت و کسب درآمد ربطی به سایر جنبه های زندگی آنها ندارد. مثلا افرادی که از لحاظ مالی ضعیف هستند ممکن است در سایر جنبه های زندگی نیز ضعیف یا برعکس قوی باشند. افراد زیادی را دیده ایم که بسیار متمول و ثروتمندند اما زندگی زناشویی خوبی ندارند. اما خبر خوب این است که همه انسان ها می توانند زندگی خود را در تمام جنبه ها بهبود ببخشند و به حالت ایده آن تغییر دهند. برای ارتقا و بهبود وضعیت خود باید مدارها را یک به یک و مرحله به مرحله طی کنیم. یک شبه نمی توانیم به درجات بالایی از درآمد برسیم. هرچه بیشتر بر روی باورها کار کنیم و برای تقویت آنها تلاش کنیم، مدارهای ما نیز با سرعت بیشتری افزایش پیدا می کند و درآمدی که به زندگی ما وارد می شود نیز افزایش پیدا می کند. هرچه باورهای بهتری در مورد سلامتی در ذهن خود ایجاد کنیم، کم کم بیماری های ما جای خود را به سلامتی و سپس آمادگی جسمانی بیشتر می دهند. هرچه باور های مثبت تری را در مورد روابط در ذهن ایجاد کنیم، روابط ما با همسر، فرزند، خانواده و همکاران بهتر می شود و فرد دوست داشتنی تری برای دیگران خواهیم بود.
الهام گرفتن از نشانه ها
هنگامی که هدفی را برای خود انتخاب کردید و تصویر آن را در ذهن خود مجسم کردید، باید هر روز به آن توجه کنید. سپس باورهای متناسب با آن را در ذهن خود ایجاد کنید. هنگامی که این مراحل را طی می کنید، نشانه هایی همراستا با آن خواسته و هدف در زندگی شما ظاهر خواهند شد. اگر هدف و خواسته شما در زمینه سلامتی باشد، نشانه هایی از بهبودی را در خود حس می کنید و یا دست کم افرادی را که از بیماری شما رنج می برده اند و سپس بهبود پیدا کرده اند را خواهید دید. اگر در زمینه روابط باشد، ممکن است افرادی را ببینید و با آنها آشنا شوید که رابطه ی مد نظر شما و آنچه رویایش را در ذهن می پرورانید را هم اکنون دارند و یا نشانه هایی از بهبود روابط شما با همسر و دوستانتان و رفتار خوب انها با خود را مشاهده خواهید کرد. دیگران به شما بیشتر از قبل احترام می گذارند و برای دیگران فرد جذاب تری به نظر می آیید. در زمینه پول و جنبه های مادی نیز نشانه هایی از فراوانی و گشایش در کسب و کار و زندگی را حس می کنید. فرصت های بیشتر، ارتباط با افراد ثروتمند، موفقیت در مصاحبه های استخدامی و… می تواند به عنوان نشانه های اولیه ی حرکت به سوی اهداف مالی باشد. دیدن نشانه ها به معنی این است که در مسیر رسیدن به خواسته تان قرار دارید و باید به عنوان یک انگیزه برای شما باشد و تا رسیدن کامل به خواسته تان دست از حرکت برندارید. تهیه تابلو آرزوها یک روش برای توجه روزانه به اهدافی است توسط شما تعیین شده است. در ادامه می توانید مقاله ای در این مورد مطالعه بفرمایید.
دنبال کردن مسیر
برای رسیدن به هدفتان ممکن است نیاز باشد اقداماتی انجام دهید. همانطور که در ابتدا هم گفتیم قانون جذب تنها نشستن و فکر کردن نیست. گاهی ممکن است لازم باشد تا برای رسیدن به خواسته تان فعالیت هایی را انجام دهید. این فعالیت ها از قبل مشخص و معین نیستند و بنابر موقعیت و شرایطی که هر فرد در آن قرار دارد، ممکن است متفاوت باشد. اما به محض اینکه هدف خود را مشخص کنید و در مسیر توجه به آن خواسته قدم بردارید، نشانه ها ظاهر می شوند و در همین زمانهاست که قدم اول برای رسیدن به آن خواسته به شما گفته می شود. چیزی شبیه به یک الهام که باید از آن پیروی کنید. به خاطر داشته باشید که هیچ گاه در ابتدای راه، تمام مسیر به شما نشان داده نمی شود. اما مطمئنا اولین قدم که باید برداشته شود، به شما گفته می شود. شاید مثلا برای شروع یک کسب و کار، این ایده به ذهنتان برسد که به بنگاه های معاملات ملکی بروید و قیمت مغازه ها را بررسی کنید و یا حتی چند مغازه ی آماده برای فروش را ببینید. ممکن است هنگامی که حتی یک هزارم پول لازم برای خرید آن ملک را ندارید، انجام این کار برایتان احمقانه به نظر برسد اما باید بدون توجه به منطق و نجواهای ذهنیتان، از این مسیر پیروی کنید و در آن گام بردارید. هنگامی که قدم اول برداشته شود، قدم بعدی به شما گفته می شود. درست مثل یک اتومبیل که در دل تاریکی شب در امتداد یک جاده حرکت می کند و چراغ های اتومبیل تنها بیست متر اول را نشان می دهد و اگر به مسیر و چراغ هایی که تنها بیست متر اول را روشن کرده اند اعتماد کنید، بیست متر دوم به شما نشان داده خواهد شد و به همین ترتیب تا انتهای مسیر حرکت خواهید کرد.
به قول دکتر باب پراکتور ” که یکی از بزرگترین اساتید این حوزه است، هر چه بیشتر از قانون جذب استفاده کنید، بیشتر آن را درک می کنید و در استفاده از آن موفق تر خواهید بود”.
سپاسگزاری
یکی از روش های ارسال فرکانس های مثبت و قرار گرفتن در مدار اتفاقات خوب، سپاسگزاری است. به جرات می توان گفت بهترین روش برای ارسال فرکانس های قدرتمند در مورد اتفاقات خوب سپاسگزاری است. زیرا سپاسگزاری از حس رضایت درونی و قدردانی نشات می گیرد و این تنها با اندیشیدن به داشته و قدردانی بابت آنها به دست می آید. سپاسگزاری در نمودار درجه بندی احساسات، بالاترین و قدرتمندترین درجه را داراست. با سپاسگزاری کردن و توجه به آنچه در زندگی و در حال حاضر داریم، اتفاقات مثبت بیشتری را به سمت خود می کشانیم. یکی از نمونه های سپاسگزاری که خودم انجام می دهم و از انجام آن حس فوق العاده ای کسب می کنم را در ادامه می توانید در قالب یک فایل صوتی گوش کنید.
جمع بندی و نتیجه گیری از آنچه در مورد قانون جذب گفته شد
برای موفقیت به یک هدف نیاز دارید. اما قبل از اینکه هدفی تعیین شود، باید تصمیمی برای تغییر گرفته شده باشد. تصمیمی که در کنار خود یک تعهد جدی و قدرتمند همراه دارد. این تصمیم و این تعهد تا پایان مسیر باید همراه شما باشد. هنگامی که هدف مشخص شد باید آن را به وضوح در ذهن ببینید و آن قدر این کار را تکرار کنید که رسیدن به آن را با تمام وجود باور کنید. سپس باید با توجه کردن به آن، به هدفتان رنگ و روح ببخشید. درست مانند یک طراحی ساده که با اضافه شدن رنگ ها و سایه ها و جزئیات، جلوه ی واقعی به خود می گیرد. همانند یک بذر در دل خاک که باید هر روز از آن در مقابل باد و باران و آفت ها محافظت کنید تا جوانه بزند و رشد کند. صبور باشید و با تغذیه ی گیاه جوان آن را به ثمر برسانید. در این مسیر باید از نشانه ها انگیزه بگیرید و از الهامات پیروی کنید تا آنچه که به دنبال خلق آن بودید را بیافرینید.
راستی! تا به اینجا در مورد قانون جذب به تفصیل صحبت کردم. ما قرار است قانون جذب را بیاموزیم تا از آن برای موفقیت استفاده کنیم. اما آیا می دانید موفقیت چیست؟ اگر تعریف درستی از موفقیت در ذهن شما نیست، حتما مقاله زیر را مطالعه کنید.
اگر از مطالعه این مقاله لذت بردین و علاقمند هستید که در مورد قانون جذب اطلاعات بیشتر و دقیق تری کسب کنید، پیشنهاد می کنم حتما کتاب ” قانون جذب چیست و چگونه با آن زندگی خود را متحول کنیم؟ ” را مطالعه فرمایید. در این کتاب نکاتی بسیار دقیق تر و با جزئیات بیشتر، همراه با ده ها مثال ارائه شده، که به شما کمک می کند این قانون را بهتر درک کنید و در استفاده از آن موفق تر باشید.
برای تهیه کتاب بر روی تصویر آن کلیک کنید
نویسنده: فرهاد کوکائیان
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
9 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام،وقت بخیر،بسیار عالی و دقیق به همه جوانب قانون اشاره کردید،و مطالب گویا و قابل فهم برای همه هست. سپاس،موفق باشید
سلام .ممنون بابت هدایای ارزنده تان
به نظر من مطالب خیلی جذاب،دقیق،روان،و قابل فهم برای همه افراد است.به همه جوانب قانون جذب اشاره کردید و حتی ریزترین نکات را هم بیان کردید.
باسلام
بسیارمفید وآموزنده؛درمورد کتاب راز هم که در بالا بهش اشاره شد باید بگم اولین و یکی از جذابترین کتابهایی بود که در زمینه قانون جذب مطالعه کرده بودم و یه خاطره جالب هم ازش دارم شاید واسه شماهم شنیدنش جالب باشه .همونطورکه گفتم اولین کتابی بودکه دراین باره میخوندم و جملاتش برام جالب و جدید بود چیزهایی که تاحالا هرگزنشنیده بودم به همین دلیل تصمیم گرفتم امتحانش کنم و شروع کردم یکی از دوستان قدیمی و خوبم رو که چندسالی ازش بیخبر بودم رو تصورکردم و افکارم رو روی اون متمرکز کردم تا ببینم آیا میتونم جذبش کنم وخیلی جالبه که درکمال ناباوری کمترازیک هفته یکی از آشنایان نزدیک ما تماس گرفت و درحین صحبت هاش اشاره کرد که دوست من رو دیده و جدیدا همسایه شون شده بود و جویای حال من شده بود واقعا برام جالب بود که اینقدر سریع تونسته بودم جذبش کنم واولین تجربه جذب من بود که هیچوقت فراموشش نمیکنم وبعدازاون تصمیم گرفتم مطالب بیشتری بخونم وچیزهای بهتر وبیشتری رو وارد زندگیم کنم؛ امروز هم این مطلب رو مطالعه کردم ،که خیلی صریح و زیبا روش های صحیح جذب کردن و بطورکلی قانون جذب رو توضیح داده بود.باسپاس از نویسنده گرامی.
به امید اشتراک مطالب آموزشی و انگیزشی بیشتر برای مخاطبین مشتاقتون.
سلام دوستان من یه مدل قانون جذب یاد گرفتم خیلی باحاله خیلی به دردم خورده امیدوارم به درد شما هم بخوره وقتی با یه جنس مخالف دوست میشی هرچی که اول رابطه بهش میگی بعد یه مدت برعکسش اتفاق میفته مثلا من با یه دختره دوست شدم بهش گفتم بیکارم و اصلا برام کار پیدا نمیشه شیش ماه بعدش مغازه زدم یا یه دختره بهم گفت قیافه نداری چند وقت بعد عمل کردم صورتم از این رو به اون رو شد بارها این داستانو تست کردم و جواب گرفتم الان هم توی فکر پروژه های بزرگ تر هستم این دفه میخوام واسه درآمد زیاد اقدام کنم امیدوارم به دردتون بخوره
سلام
قانون جذب عمل میکند دوستان
من قانون جذب را در زمینه های مختلف بکار برم.
لطفا قانون جذب را در زندگی خود جاری کنید.
مقاله عالی و جامع و خوبی بود
سپاس و تشکر
قانون جذب را باور دارم و نتایجش رو تو زندگیم میبینم
فیلم راز و کتاب راز اولین اشنایی من با قانون جذب بود.
بسیار مطلب عالی بود
خیلی عالی بود.لایک داره
با سلام و درود خدمت استاد عزیز آقای کوکائیان
واقعا ازتون تشکر می کنم مقاله ی بسیار مفید و فوق العاده ای در مورد قانون جذب بود. بسیار مفصل و با جزئیات نوشته بودین. از بسیاری از کتاب هایی که در این زمینه خوندم گیرا تر و بهتر بود. درکم با همین یه مقاله کلی در مورد قانون جذب افزایش پیدا کرد. مشتاق شدم کتابتون رو هم خریداری کنم و مطالعه کنم. باورهارو بسیار عالی توضیح داده بودین. خدا خیرتون بده امیدوارم هر جا هستید سلامت باشید.
باز هم تشکر می کنم از سایت فوق العاده اتون
سلام روزتون شاد و عالی. من خیلی اتفاقی با این سایت آشنا شدم. قبلا این مقاله رو خونده بودم و یه مطلبی رو فراموش کرده بودم در مورد قانون جذب و تاثیر اون بر روابط، برای همین برگشتم تا یکبار دیگه این مقاله رو بخونم متوجه شدم که مقاله آپدیت شده و کلی اطلاعات جدید بهش اضافه شده. خیلی خوشحال شدم. یکم از تمرین ها و توصیه های این مقاله استفاده کردم و تونستم چندتا جذب خوب داشته باشم. تونستم دوستم که سالها گمش کرده بودم رو دوباره پیدا کنم. کلی هدیه و اتفاقات مالی جذب کردم. قانون جذب حرف نداره و البته شما و سایتتون هم عالی هستید. موفق باشید استاد