چگونه از تنبلی و نبود انگیزه رها شویم؟
ممکن است در محیط کار از دوستان و همکارانتان شنیده باشید که بگویند: خیلی تنبل شدم چیکار کنم ، از تنبلی خسته شدم. هر انسانی در طول دوران زندگی خود حداقل یکبار دچار تنبلی و نبود انگیزه شده و آن را تجربه می کند. هیچ کس از تنبلی و نبود انگیزه لذت نمی برد. گروهی از افراد تنبلی را یک بیماری می دانند و آن را بیماری تنبلی می نامند. سپس برای خداحافظی با تنبلی و راه های درمان بی ارادگی به سراغ پزشکان و روانشناسان می روند. پزشکان نیز تست تنبلی از آنها می گیرند و با پرسیدن سوالاتی از آنها متوجه می شوند که در کدام گروه از انواع تنبلی قرار دارند. سپس برای درمان تنبلی و بی حوصلگی راهکارهایی ارائه می کنند که ممکن است مفید با بی فایده باشد. برخی نیز برای پیدا کردن راه حل به دنبال راه حل های مذهبی میروند و راه های درمان تنبلی در اسلام و سایر مذاهب را بررسی می کنند. اما من در این مقاله قصد دارم که به شما بگویم، تنبلی بیماری نیست و هر کس میتواند به راحتی این ویژگی ناپسند را از خود دور کند. برای این کار ابتدا باید بدانیم که چه کسانی تنبل هستند و سپس برای غلبه بر تنبلی باید علل تنبلی را بررسی کنیم. در پایان نیز راهکارها و تمرین هایی برای رهایی از تنبلی و نبود انگیزه و رسیدن به بالاترین عملکرد ارائه می کنیم.
تنبلی چیست و چه کسانی تنبل هستند
همه ما دوست داریم انسان های مفیدی برای خود و جامعه باشیم. در زمینه های مختلف زندگی و زمینه هایی که بسیار مورد علاقه ما هستند پیشرفت کنیم، کارهای بزرگی بکنیم و از این رشد و پیشرفت حس خوبی کسب کنیم. اما گاهی درگیر روزمرگی میشویم یا به طور کلی اتلاف وقت زیادی داریم. مشغول کارها و فعالیت هایی می شویم که نه تنها در مسیر اهدافمان نیستند، بلکه هیچ سود و منفعتی را برای ما ایجاد نمی کنند.
میدانیم که لم دادن جلوی تلویزیون و تماشای برنامه های بی محتوای آن، پلی استیشن بازی کردن، ماندن های طولانی در رختخواب، چت کردن با دوستان و… کارهایی نیستند که به ما کمک کنند و باید سریعتر خود را از آنها رها کنیم و انجام کارهای مهمتر و سرنوشت ساز تر را آغاز کنیم. اما با وجود این علم و آگاهی گاهی اراده و همت لازم برای خاموش کردن تلویزیون و یا خداحافظی از دوستی که در اینترنت منتظر جواب های ماست را نداریم.
گاهی نیز شرایط از این هم بدتر است. یعنی ما کاری مهم برای انجام دادن نداریم و ترجیح می دهیم تلویزیون روشن بماند و یا باز هم در رختخواب بمانیم.
در مواردی نیز کار مهمی برای انجام دادن هست، ما نیز انگیزه لازم برای انجام آنها داریم اما عزت نفس و اعتماد به نفس کافی برای اتمام مکالمه ی وقت تلف کن با دوستمان را نداریم با کمال تاسف، برخلاف میل باطنی، ساعت ها به گفتگو با او ادامه می دهیم.
ماندن در این حالت ها و انجام این فعالیت های بیهوده، حس بدی در ما ایجاد می کند. حس مفید نبودن. حس خستکی، رکود و …
پس باید برای آن کاری انجام بدهیم.
علل تنبلی چیست؟
۱- بودن در یک اتمسفر بی انگیزه
اگر با افرادی در ارتباط باشیم که بی انگیزه باشند، ما نیز از آنها متاثر خواهیم شد. اگر در کلاس درسی باشیم که میانگین نمره همه در حدود ۱۰ باشد، اگر ما نمره ی ۱۲ کسب کنیم، خوشحال هستیم. زیرا جزء نمرات بالای کلاس به حساب می آییم. اما اگر در کلاسی با میانگین ۱۹ و ۲۰، نمره ۱۲ کسب کنیم، حس خوبی نداریم و از دیدن فاصله ای که با بقیه داریم شرمنده می شویم و این حس عقب بودن از بقیه در ما انگیزه برای کسب نمرات بالاتر ایجاد می کند.
این روزها اگر به اینستاگرام سری بزنید، با دیدن پست ها و استوری های اکثر افراد، متوجه می شوید که این تنبلی و نبود انگیزه یک حس مشترک در بین تعداد بسیار زیادی از همشهری ها و هم وطنان ماست.
۲- نداشتن هدف دلیل اصلی تنبلی و نبود انگیزه
مهمترین و ریشه ای ترین دلیل تنبلی و نبود انگیزه نداشتن هدف است. وقتی هدفی نداشته باشیم، دلیلی هم وجود ندارد که گرمای دلچسب رختخواب و یا دسته ی پلی استیشن را رها کرده و بلند شویم. اگر هم آنها را رها کنیم، به دلیل اینکه هدفی نداریم که آن را پیگیری کنیم، پس از مدتی به این نتیجه میرسیم که همان بهتر که دوباره به حالت قبل باز گردیم.
۳- اهدافی که به درستی تعیین نشده اند
حتی اگر هدف داشته باشیم، اما آنها را به درستی تعیین نکرده باشیم هم دچار بی انگیزگی می شویم. اگر اهداف به قدری کوچک باشند که رسیدن یا نرسیدن به آنها برای ما فرقی نداشته باشد، در ما حرکت ایجاد نمی کند. همچنین اهداف بسیار بزرگ نیز که با باورهای ذهنی ما بسیار فاصله دارند و ذهن ما آنها را غیر ممکن و دور از دسترس می پندارد نیز ما را از حرکت باز می دارد. فرض کنید کیف پولی را در ارتفاع ۵ متر بالاتر از سطح زمین ببینیم. انگیزه برای رسیدن به آن در ما زیاد است. به این فکر می کنیم که برای رسیدن به آن از چه وسیله ای می توانیم استفاده کنیم. ایده ها و خلاقیت های مختلفی به ذهنمان میرسد و با امتحان کردن روش های مختلف بالاخره به آن کیف پر از پول دست پیدا می کنیم. اما اگر آن کیف ۱۰۰ متر با زمین فاصله داشته باشد، تقریا رسیدن به آن را غیر ممکن یا بسیار سخت می دانیم و از تلاش برای رسیدن به آن منصرف می شویم.
۴- تعیین اهداف بی ربط با سبک زندگی
این مورد را شاید در هیچ کتاب مدیریتی و هدفگذاری پیدا نکنید و من از تجربه شخصی در زندگی ام آن را بدست آورده ام. اینکه اگر هدفی که تعیین می کنید با علایق شخصی، شغل، تحصیلات، سبک زندگی و به طور کلی با جریان اصلی زندگی شما همخوانی نداشته باشد، رسیدن به آن هدف انرژی و زمان بسیار بیشتری نیاز دارد و فرآیند دستیابی به آن هدف بسیار طولانی تر می شود.
برای مثال اگر در رشته بدنسازی سالهاست که فعالیت می کنید و شغل شما نیز مربیگری است، تعیین یک هدف منطبق بر سبک زندگی شما بسیار هوشمندانه است. برای مثال اگر تصمیم بگیریم امسال در رقابت های قهرمانی بدنسازی استان تهران شرکت کنیم، این هدف با علایق، فعالیت های ورزشی، شغلی و سبک زندگی ما همخوانی دارد. در این مورد غذا خوردن ما، مطالعات، تفریحات و… همگی تاثیر مثبت و همجهت با هدف تعیین شده دارد و در طول روز هر فعالیتی که می کنیم به نحوی ما را در جهت رسیدن به این هدف پیش می برد.
همانطور که گفته شد این مورد می تواند تاثیر چشمگیری بر سرعت دستیابی به اهداف داشته باشد اما افراد زیادی نیز هستند که اهدافی خاص و متفاوت با سبک زندگیشان انتخاب می کنند و به آن دست می یابند. در این صورت اهداف باید برای ما بسیار حیاتی و حاوی نیرو و انگیزه ی بالایی برای دستیابی به آنها باشند. اما توصیه اکید من انتخاب اهدافی همراستا با سبک زندگیتان است. حال اینکه سبک زندگی خوبی ندارید، دلیل بر بی هدفی یا انتخاب اهداف نا مناسب نیست. بهتر است سبک زندگیتان را عوض کنید.
۵- نداشتن اعتماد به نفس و عزت نفس، برای حذف مزاحم ها
گاهی هم هدف مناسبی داریم، هم انگیزه داریم و هم با سبک زندگی ما همخوانی دارد اما هر زمان قصد انجام کاری در راستای رسیدن به اهدافمان را داریم، فردی پیدا می شود و به نحوی ما را سرگرم به کاری می کند. برای مثال از قبل برنامه ریزی کرده اید امشب یک فصل از کتاب آموزش فتوشاپ را مطالعه کنید که کاملا در راستای کار و فعالیت حرفه ایتان است. اما به محص اینکه کتاب را در دست می گیرید فردی به شما پیام می دهد و از شما می خواهد تا کاری برای او انجام دهید. با او برای تفریح به بیرون بروید یا بدون مقدمه در شبکه های مجازی با شما شروع به صحبت می کند.
در این شرایط اعتماد به نفس لازم برای اینکه به او بگویید برای انجام کاری ببرنامه ریزی کرده اید را ندارید و همچنین عزت نفس پایین شما به شما می گوید حالا اگر امشب یک فصل کتاب نخوانی اتفاق خاصی نمی افتد اما در عوض این دوست از تو بابت این رفتار بی رحمانه ناراحت نمی شود. اینکه برنامه ها، رفتار و تصمیمات دیگران را به خود و برنامه هایمان ترجیح بدهیم، ناشی از عزت نفس پایین ما است. اگر فردی با شنیدن اینکه ما نمی توانیم در حال حاضر با اون صحبت کنیم یا برای تفریح به بیرون از خانه برویم، ناراحت می شود، فردی نامناسب و غیر منطقی است. هر شخصی حق دارد در هر زمان کاری را که به او حس بهتری می دهد را انجام دهد. پس با اعتماد به نفس به برنامه خود متعهد باشید و نگران ناراحتی و احساسات دوست خود نباشید.
راهکار بهتر برای پیگیری بهتر اهداف این است که روز خود را برای انجام چند فعالیت مهم برنامه ریزی کنید. سپس قبل از شروع، تمام دسترسی های خود را به تلفن همراه، کامپیوتر و… قطع کنید یا اگر لازم است به افراد خانواده بسپارید که در مدتی که در حال انجام کاری هستید به اتاق شما وارد نشوند. سپس در یک تایم حدود ۹۰ دقیقه ای تمام تمرکز خود را بر روی یک فعالیت معطوف کنید و سپس به استراحت بپر دازید.
تحقیقات جدید علمی نشان می دهد که عملکرد ذهن در شرایطی که به صورت پیوسته درگیر یک موضوع و فعالیت باشد ابتدا زیاد و سپس به پایین ترین حد خود می رسد. برای بالا نگه داشتن عملکرد ذهن خود بهتر است فعالیت های خود را در زمان های حدودا ۹۰ دقیقه ای با تمام تمرکز انجام دهید و سپس به استراحت بپردازید. در این حالت مغز در بالاترین حالت عملکردی قرار می گیرد و با مرور زمان این کار سبب افزایش قابلیت های ذهن نیز می شود.
برای خداحافظی با تنبلی و نبود انگیزه و درمان بی ارادگی چه کنیم؟
اتمسفر خود را عوض کنید! اگر قصد دارید ورزش کنید و بدنی سالمتر و نیرومندتر داشته باشید، رسیدن به این هدف با دوستانی تنبل و بی اراده کار سختی است. تمرین کردن تنها در خانه سخت است. پس بهتر است دوستانی ورزیده و ورزشکار در محیطی ورزشی مانند باشگاه ها انتخاب کنید و تلاش کنید بیشترین زمان خود را در روز با آنها سپری کنید.
برای خود هدف تعیین کنید. اهدافی بلند مدت و بزرگ داشته باشید، سپس آنها را به اهداف سالانه و کوچکتر تقسیم کنید. سعی کنید اهدافتان را جوری تنظیم کنید که به راحتی قابل دسترس نباشد و برای رسیدن به آنها نیاز باشد تا بیشتر بر روی باورهای ذهنیتان کار کنید و از خلاقیت و فعالیت های ذهنی بیشتری بهره بگیرید.
اهدافتان را بر اساس علایق و کاملا منطبق بر جربان اصلی و سبک زندگیتان انتخاب کنید. اگر اهدافتان به هیچ وجه با سبک زندگیتان مطابقت ندارد، یا قید اهدافتان را بزنید و یا برای تغییر سبک زندگیتان کاری بکنید.
برای یک هدف گذاری حرفه ای و دقیق پیشنهاد می کنم فصل دوم کتاب قانون جذب چیست و چگونه با ان زندگی خود را متحول کنیم را مطالعه کنید.
همچنین برای موفقیت باید تعهدی قوی برای دستیابی به اهداف و انجام فعالیت های روزانه ای که در مسیر رسیدن به اهداف هستند داشته باشیم. اگر تعهدی برای رسیدن به اهداف نداشته باشیم، هر اتفاق و هر شخص می تواند به راحتی ما را از مسیرمان منحرف کند و پس از گذشت چندین ماه وقتی به کارهای نیمه کاره ای که شروع کرده ایم نگاه می کنیم، همان یذره انگیزه ای که قبلا داشتیم را هم دیگر نداریم.
موفقیت و پیشرفت نیازمند یک اعتماد به نفس و عزت نفس قدرتمند است. هیچ فرد موفی را پیدا نخواهید کرد که دارای اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی باشد. در مسیر رسیدن به اهدافتان باید بر روی این موارد کار کنید و آنها را نیز در درونتان قدرتمند کنید. برای خود و اهدافتان ارزش و احترام زیادی قائل شوید و به کسی اجازه ندهید شما را از مسیر اهدافتان دور کند.
به یاد داشته باشید که در طول شبانه روز تنها ۱۴۴۰ دقیقه وقت داریم. از این ۱۴۴۰ دقیقه ۴۸۰ دقیقه از آن را خوابیم و در نتیجه در ۹۶۰ دقیقه باقی مانده باید بهترین و بالاترین عملکرد را داشته باشیم. پیشنهاد می کنم این عدد را بزرگ بر روی دیوار اتاقتان نصب کنید تا هر روز با دیدن آن به خودتان بگویید که تنها ۱۴۴۰ دقیقه وقت دارم پس بهتر است تلاش کنم در این مدت بهترین خودم باشم.
پیشنهاد می کنم ماجرای ۱۴۴۰ را برای دوستانتان هم تعریف کنید و با تعهدی که در انجام کارهایتان دارید، به همه نشان دهید برای زندگی و آینده خود برنامه دارید. در این شرایط دیگران نیز کمتر برای تلف کردن وقت شما به سراغتان می آیند و از اینکه جواب پیام های آنها را دیر پاسخ می دهید یا حتی پاسخ نمی دهید ناراحت نمی شوند. هیچ کس از دیدن یک فرد هدفمند ناراحت نمی شود. بلکه از او انگیزه می گیرند و در بسیاری موارد با او همراه می شوند و به او کمک می کنند.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
با سلام
مقاله ی بسیار مفیدی بود. راهکارهای عملی و خوبی در رابطه با کاهش تنبلی و بی انگیزگی ارائه شد. با این گفته موافقم که وقتی هدف باشه، تعهد به وجود میاد و وقتی تعهد باشه انگیزه و حرارت در پی اون در ذهن و جسم انسان جای میگیره. به نظر من هم همه چیز از یک هدف خوب آغاز میشه.
همچنین راهکارهای جالبی هم برای حذف مزاحم ها ارائه کردید. در کل ممنون و سپاسگزار بایت مطالب مفیدتون