زندگینامه جول اوستین کشیش خنده رو
اغلب وقتی در میان پست های ترند اینستاگرام به گشت و گذار می پردازید، با مردی قد بلند و لاغر اندام که موهای فرفری و روشنی دارد مواجه می شوید. او همیشه داستان ها و روایت هایی مثبت و انگیزشی تعریف می کند و قصد دارد تفکر مثبت و ایمان به خداوند را در انسان ها بیدار کند. نام این مرد جول اوستین است. اگر شما هم دوست دارید بدانید این مرد خوش پوش کیست تا آخر این پست با ما همراه باشید.
جول اوستین کیست؟
جول اوستین (Joel osteen) در پنجم مارس 1963 میلادی متولد شد. او یک کشیش مسیحی است که سخنرانی های انگیزشی، با رنگ و بوی ایمان و توکل به خداوند انجام می دهد. این مرد 57 ساله نویسنده چند کتاب پر فروش نیز هست. نام همسر او ویکتوریا است. این زوج صاحب دو فرزند به نام های جاناتان اوستین و الکساندرا اوستین هستند.
جول اوستین یکشنبه هر هفته وقتی شانزده هزار مسیحی به کلیسای لیکوود واقع در هیوستون آمریکا مراجعه می کنند، به مدت 25 دقیقه برای آنها سخنرانی میکند.
جول اوستین پسر یک کشیش بود. پدرش همیشه دوست داشت پسرش هم مانند او یک کشیش باشد و در کلیسا سخنرانی کند. اما جول بسیار خجالتی بود و از طرفی علاقه ای هم به این کار نداشت و هیچ وقت فکرش را هم نمیکرد که روزی به عنوان کشیش در بزرگترین کلیسای پروتستان ها سخنرانی کند. اما در سال 1999 هنگامی که پدرش در بیمارستان بستری بود، درخواست او را پذیرفت که روز یکشنبه به جای پدرش در کلیسا سخنرانی کند.
چند روز بعد، جمعه، پدر جول از دنیا می رود و او تصمیم می گیرد از این به بعد به جای پدرش در کلیسا سخنرانی کند.
سخنرانی های جول اوستین بسیار تاثیرگذار و دلنشین است. تا اندازه ای که او را به سرعت به یک سخنران محبوب در جهان تبدیل کرده است. سخنرانی های او هر هفته بیش از 7 میلیون بیننده دارد. کلیپ های او در تلویزیون، اینستاگرام، یوتیوب و سایر رسانه ها دست به دست می شود. طرفداران او به جول لقب “کشیش خوش اخلاق” را داده اند.
ماجرای کلیسای لیکوود
جول اوستین به دنبال سالنی بود تا در آن به سخنرانی بپردازد. یکبار با زحمت سالنی را پیدا کرده بود. اما هنگامی که داشت برای خرید آن آماده می شد، مالک، زمین را به فرد دیگری فروخت. پس از مدتی این اتفاق دوباره تکرار شد. زمینی که مناسب برای سخنرانی به نظر می آمد، قبل از جول اوستین به فرد دیگری فروخته شد. او کاملا نا امید بود و احساس می کرد دیگر نمی تواند جایی برای سخنرانی هایش پیدا کند.
هر گاه در زندگی نمیتوانم به شیوه خودم به خواسته ام برسم، به خداوند توکل میکنم و مدیریت آن را به او واگذار میکنم. مطمئنم که او اتفاق بهتری را برایم رقم می زند.
چند روز بعد یکی از دوستان او پس از سال ها با او تماس گرفت و او را برای ناهار دعوت کرد. در آن دیدار، دوست جول به او فرصتی را پیشنهاد داد. او گفت تیم بسکتبال راکتز از مرکز کامپک مهاجرت کرده و به مکان دیگری رفته اند. زمینی که تیم راکتز در آن حضور داشتند، متعلق به لیکوود است. آنها دوباره قصد دارند تا زمین را برای فروش بگذارند.
در آن لحظه حس کردم فرصتی که مدتها به دنبال آن بوده ام اکنون بر سر راهم قرار گرفته است و باید از آن استفاده کنم. من در زندگی اعتقاد دارم اگر خداوند اجازه نمی دهد به چیزی که دوست داریم برسیم، به این معنی است که اتفاق بهتری برای ما در نظر دارد.
از اتفاقات اخیر کمی نا امید شده بودم اما با پیشنهاد دوستم جان تازه ای گرفتم. زمین متعلق به شهرداری بود. شهردار دوست خانوادگی ما بود. با او تماس گرفتم و به او اعلام کردم که تمایل به خرید این زمین دارم. او از پیشنهاد من استقبال کرد. شهردار گفت به نظرم خیلی خوب است که کلیسای لیکوود در مرکز کامپک باشد، زیرا این برای شهر هوستون نیز مفید است.
وقتی خواسته ای در سر دارید و برای تحقق آن حرکت می کنید، خداوند اینگونه شما را از افتادن در بیراهه نجات می دهد. دو فرصت قبلی به ظاهر فرصت های خوبی به نظر می آمدند و هنگامی که با شکست مواجه شدم بسیار ناراحت شدم. اما اگر فرصت های قبلی به بار نشسته بودند، اکنون من مرکز کامپک را از دست داده بودم.
این منطقه در حال رشد بود. سالهای طولانی لیکوود وضعیت خوبی نداشت. آنجا پر از ساختمان های فلزی و پارکینگ های شلوغ بود. ساکنین آنجا نیز دید خوبی نسبت به ما که تازه وارد بودیم نداشتند. اما از طرفی آن نقطه یکی از زیباترین نقاط شهر بود و ساختمان ما در مسیر یکی از پر تردد ترین اتوبان های شهر قرار داشت. همچنین تیم بسکتبال راکتز نیز در این منطقه موفق شده بود قهرمان دو دوره جام جهانی بسکتبال شود. حالا این مکان قرار بود به کلیسای لیکوود تبدیل بشود.
آنها در سال 2003 این کلیسا را خریداری کردند و 18 ماه بازسازی آن زمان برد. اکنون این کلیسا که به گفته مجله فوربز بزرگترین کلیسای غیر فرقه ای آمریکاست، برای 17 هزار مخاطب گنجایش دارد.
پدر جول اوستیل
نام پدر جان اوستین جاناتان اوستیل است. جان نام پدرش را برای پسر بزرگش انتخاب کرد. پدر جان از جوانی دوست داشت کشیش کلیسا بشود. در این مسیر تلاش بسیار کرد و پس از سالهای طولانی توانست به خواسته خود برسد. ابتدا او به کمک همسرش سخنرانی هایش را از یک فروشگاه متروکه مواد غذایی شروع کرد. انها در ابتدا 90 نفر مخاطب داشتند و پس از گذشت چندین سال تعداد آنها تنها به کمتر 200 نفر رسید.
پدر جان ادامه داد. اغلب ما وقتی پس از مدتی، تلاشمان به ثمر نمی نشیند، سرخورده می شویم و لب به اعتراض می گشاییم. احساس میکنیم حتما اشتباهی حس کرده ایم که می توانیم در این زمینه موفق شویم. اما پدر جان اوستیل ادامه داد و مایوس نشد.
تا اینکه بالاخره موفقیت به سوی او آمد. مردم از سایر شهر ها برای حضور در مراسم کلیسایی که او در آنجا سخنرانی میکرد می آمدند. ابتدا تعدادشان به هزار نفر رسید و پدر جان مجبور شد ساختمان جدیدی فراهم کند. جمعیت مخاطبان به سرعت رشد کردند و تعدادشان به دو، چهار و هشت هزار نفر رسید. او در نهایت به موفقیتی که در ذهن تصور می کرد رسید.
اکثرا مسیر موفقیت در ابتدا آنگونه که ما تصور می کنیم نیست. خیلی وقتها اتفاقات طبق برنامه ما پیش نمی روند. تلاش ها به ثمر نمی نشیند و اوضاع ناامید کننده است. رمز موفقیت در ادامه دادن و تسلیم نشدن است. درست در جایی که همه چیز در ناامیدکننده ترین شکل خود قرار دارد و ما امید هیچ تغییری را نداریم، فرصت ها و موفقیت ها یکی پس از دیگری در سر راه ما ظاهر می شوند.
آغاز زندگی مشترک با ویکتوریا اوستین
جول اوستین در 24 سالگی با دختری که دو سال از او بزرگتر بود آشنا شد و سپس با هم ازدواج کرند. ویکتوریا آیلاف دختر یک جواهر فروش بود. او نیز شغل پدرش که شغل خانوادگی آنها بود را دنبال می کرد.
جول اوستین در یکی از مصاحبه هایش در مورد آشناییش با ویکتوریا صحبت می کند. او میگوید، یک روز باطری ساعتم تمام شده بود و من در جایی قرار داشتم که تعداد زیادی جواهر فروش و تعمیرکار ساعت حضور داشت. اما به صورت کاملا اتفاقی خداوند مرا به مغازه ای هدایت کرد که ویکتوریا و مادرش در حال کار بودند. من اتفاقی به آن مغازه هدایت شدم و خداوند به من کمک کرد تا جملاتی بر زبان بیاورم که ویکتوریا نیز به من علاقمند شود.
پس از ازدواجِ جول و ویکتوریا، آنها پدر جول را در سخنرانی هایش در نقاط مختلف دنیا همراهی میکردند. آنها حتی در فقیرترین مناطق دنیا همراه با پدر او حضور پیدا می کردند و به مردم خدمت می کردند.
پس از فوت پدر جول، ویکتوریا نیز در کنار همسرش سخنرانی میکرد. آنها به سرعت محبوب شدند و مخاطبان آنها در عرض یک سال از پنج هزار نفر به بیست و هشت هزار نفر افزایش پیدا کرد. این کلیسا بعدها طبق آنچه پیشتر توضیح دادیم توانستند مرکز شهر کامپک را نیز خریداری کنند و اکنون این کلیسا برای 17 هزار مخاطب صندلی دارد.
کتاب های جول اوستین
یکی از پر فروش ترین کتاب های جوئل اوستین کتاب “به نسخه بهتری از خودت تبدیل شو” است. همچنین کتاب قدرتِ من هستم به مدت سه ماه در صدر پر فروش ترین کتاب های آمریکا قرار داشته است. از دیگر کتاب های او می توان به کتاب هایی که در ادامه مشاهده می کنید اشاره کرد.
- زندگی با شکوه
- قدرتِ من هستم
- می توانی اگر بخواهی
- تفکر بهتر زندگی بهتر
- خودت را آماده تغییر کن
- خالی شدن از احساسات منفی
- قدرت لطف خداوند
- باز هم خدا هست
- هر روز پنج شنبه است
- کلمات شما به واقعیت تبدیل می شوند
- رستگاری در تاریکی
- ارزش خود را بدانید
- زندگی بدون وابستگی
ثروت جول اوستین
به نقل از سایت celebrityworth ازرش دارائی های جول اوستین 100 میلیون دلار است. تاکید زیاد او بر ایمان به خداوند و رشد و بهبود شخصیت فردی، در کنار میزان ثروت و دارائی های او سبب شده است تا او به شخصیت بحث برانگیزی تبدیل شود.
زیرا عموم مردم انسان های باخدا و خوب را افرادی ساده و ژنده پوش تصور می کنند. داشتن چنین ثروتی برای یک کشیش که در کلیسا سخنرانی میکند برایشان قابل هضم نیست. از طرفی هم اگر فردی فقیر باشد کسی به حرف های او توجه نمی کند. زیرا افرادی هستند که می گویند اگر واقعا حرف های تو در مورد خداوند صحیح باشد، چرا تو در فقر و گرسنگی دست و پا میزنی.
وجود این دو جبهه و این دو طرز تفکر سبب شده است تا افراد زیادی موافق و افراد زیادی نیز مخالف او باشند.
مدیریت کلیسا و برنامه کاری جوئل استین
او در مورد ابتدای مدیریت کلیسا می گوید که در آن زمان تصمیم گرفتم همه کارهای یک کلیسا از جمله مراسم عروسی، مراسم ترحیم، غسل تعمید و… را انجام دهم. همه کارها انجام می شد اما کلیسا از رونق افتاد و شور و حرارت خود را از دست داد. تازه متوجه شدم عاملی که می تواند موجب تغییر در کلیسا شود، همان سخنرانی های روز یکشنبه است. برای همین برای ارائه یک سخنرانی فوق العاده هفته ام را برنامه ریزی کردم.
جول اوستین در روزهای چهارشنبه موضوع و ساختار سخنرانی خود را آماده می کند. روز پنج شنبه متن آن را به طور کامل بر روی کاغذ می آورد. در روز جمعه متن را خوانده و به حافظه می سپارد. روز شنبه آن را برای جمعی از دوستان ارائه می کند و ایرادات آن را برطرف می کند. چهار روز کار بر روی یک متن سبب می شود تا روز یکشنبه، یک سخنرانی بی نقص و فوق العاده تاثیرگذار ارائه کند.
جول روز دوشنبه را استراحت می کند و سه شنبه ها را به دیدار با رسانه ها اختصاص داده است.
جملات جول اوستین
در ادامه تعدادی از جملات زیبای جول اوستین را به شما تقدیم می کنم.
- هنگامی که بر وجود یک نعمت تمرکز می کنید، خدا اطمینان می دهد که شما همیشه از نعمت فراوان برخوردار هستید.
- انتخاب نگرش مثبت و سپاسگزار، تعیین کننده این است که زندگی شما در آینده چگونه خواهد بود.
- وقتی امروز با اتومبیلتان به خانه می روید، توجه کنید که یک شیشه بزرگ در جلوی ماشین خود دارید و شما یک آینه عقب کوچک و تیز دارید. و دلیل بزرگ بودن شیشه جلو و کوچک بودن آینه عقب این است که آنچه در گذشته شما اتفاق افتاده به اندازه آینده شما مهم نیست.
- من معتقدم اگر ایمان خود را حفظ کنید ، اعتماد خود را حفظ کنید ، نگرش درست خود را حفظ کنید ، اگر سپاسگزار باشید ، خواهید دید که خدا درهای جدیدی را باز می کند.
دیدگاهتان را بنویسید