زندگینامه باب پراکتور استاد قانون جذب
باب پراکتور شخصیت بزرگ و برجسته اهل کانادا است که در زمینه بهبود فردی فعالیت می کند. وی در سال ۱۹۷۳ نخستین شرکت خود را تاسیس کرده است. نفوذ جملات باب پراکتور به قدری بالاست که از آن زمان تاکنون توانسته است محبوبیت بسیار زیادی کسب کند. این مرد به عنوان کارآفرین، معلم، نویسنده، مشاور تجاری و یک سخنران انگیزشی فعالیت می کند و توانسته است شهرت فراوانی به دست آورد.
باب پراکتور به شما کمک می کند که به ورژن بهتری از آنچه هستید، تبدیل شوید. در میان آموزش های او، قانون ارتعاش باب پراکتور بسیار جالب توجه است. وی ماموریتی برای خود در نظر گرفته است که مردم را راهنمایی کند تا برای ایده های خود استراتژی های مناسبی در نظر بگیرند و بتوانند در آینده ای بلند مدت، یک زندگی خارق العاده و پر زرق و برق را برای خودشان رقم بزنند. راهنمایی ها و دستورالعمل های این مرد عملی و فیزیکی نیستند. او ابتدا نحوه عملکرد ذهن را به شما می آموزد. بدین منظور باب پراکتور پارادایم ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه را مطرح می کند. پارادایم شیفت باب پراکتور به افراد می آموزد چگونه از ضمیرخودآگاه برای تربیت ضمیرناخودآگاه خود بهره گیرند و در نهایت به یازده قانون باب پراکتور میرسیم که در آن به یازده قانون فراموش شده موفقیت اشاره می کند.
خواندن کتابهای کلاسیک از افرادی چون والاس وتلز، ارل نایتینگل، ناپلئون هیل الهام بخش او در دوران جوانی بودند. این کتاب ها به او کمک کردند تا ایده ها و مفاهیم استواری در ذهن خود، در مورد اینکه یک فرد چگونه باید زندگی کند تا بتواند به هر آنچه در زندگی آرزو دارد دست پیدا کند، ایجاد کردند. از همه مهمتر اینکه خود باب تصمیم گرفته بود یک زندگی مجلل را تجربه کند.
او به مردم کمک می کند تا از جایی که در آن قرار دارند، به سوی جایی که امیدوارند به آن برسند، حرکت کنند و پتانسیل واقعی خود را بشناسند. او معتقد است که بشر به هرآنچه خواسته، دست یافته است. این دیدگاه، یک روحیه الهام بخش عالی با خود به همراه می آورد.
دوران جوانی
هنگامی که باب پراکتور در آنتاریوی کانادا به دنیا آمد، تصورش را هم نمی کرد که به فردی که امروز هست، تبدیل شود. زیرا در آن سالها شخصیت قدرتمندی نداشت. وی در پنجم ژوئن سال ۱۹۳۴ به دنیا آمد. در نو جوانی از دبیرستان ترک تحصیل کرد و در پی یافتن شغل، سختی و مشقت زیادی را پشت سر گذاشت و آینده ای مبهم را در پیش چشمان خود می دید.
در سن 26 سالگی در شهر تورنتو به عنوان آتش نشان مشغول کار شد. درست همان زمان بود که باب پتانسیل واقعی خود را کشف کرد. در آن زمان باب فردی را ملاقات کرد که کتابی به او داد. نام آن کتاب “بیندیشد و ثروتمند شوید” از ناپلئون هیل بود. این کتاب که الهام بخش افراد بسیار زیادی قبل او نیز بوده، نقطه عطفی در زندگی باب پراکتر ایجاد کرد. پس از آن زندگی او سیری صعودی به خود گرفت. حرکتی تماما صعودی که هیچگاه نزولی نشد.
او در طی دوازده ماه بعد، کار خود را در بسیاری از شرکت های مختلف از سراسر نقاط جهان آغاز کرد. او خدمات نظافتی ارائه می کرد و در ادامه نیز تصمیم به راه اندازی شرکت ارائه کننده خدمات نظافتی برای خود گرفت.
کتابی که سبب شد، باب پراکتور به یک کف شور تبدیل شود!
باب پراکتور در روزهای جوانی به کف شوری مشغول بود. او در این باره می گوید: من وقتی جوان بودم شغل کارمندی را دوست نداشتم. برای همین دلیل با میل و رقبت کار نمیکردم و کارمند خوبی نبودم؛ تنها در حدی کار میکردم که مرا از شرکت اخراج نکنند و در نهایت اخراج هم میشدم. آن روزها باید درآمد ۱۶ ماهم را تمام و کمال به پرداخت بدهی هایم اختصاص می دادم تا از شر بدهی خلاص شوم. آن روز ها برای من بسیار تیره و تاریک بود. ناامید و بی هدف بودم. صبح ها تنها به این امید از خواب بیدار میشدم، که بتوانم زودتر روز را سپری کنم.
در روز های ناامیدی ناگهان با فردی به نام ری استنفورد در شهر تورنتو آشنا شدم. او از شرایط زندگی من با خبر شد. ری به من گفت: باب چرا سعی نمی کنی شرایط زندگیت را تغییر دهی؟ در پاسخ به ری گفتم: نمی توانم! من توانایی تغییر زندگیم را داشتم اما خودم از وجود چنین قدرتی در درون خودم بی خبر بودم. ری استنفورد به حرف من خندید و سپس کتابی به من داد. کتابی که زندگی من را دگرگون کرد. نام آن کتاب “بیندیشید و ثروتمند شوید” از ناپلئون هیل بود. ری سپس به من گفت: اگر بتوانی این کتاب را بخوانی و گفته های آن را درک کنی میتوانی شرایط زندگیت را دگرگون کنی.
کتاب را از ری گرفتم و کمی از آن را خواندم. مطالب کتاب با منطق من سازگار نبود. دوست داشتم کتاب را ادامه بدهم اما بیشتر آن را به دید یک کتاب قصه یا کتابی با مطالب خنده دار در نظر میگرفتم. اما در کمال تعجب آن کتاب به من کمک کرد تا تفکرات تازه ای در خصوص پول در آوردن بدست آورم.
در آن زمان از دیگران شنیده بودم که شغل کف شویی درآمد خوبی دارد. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای کسب درآمد به این کار مشغول شوم. کمی پول قرض کردم تا با آن وسایل مورد نیاز برای این شغل را تهیه کنم. در نهایت به این کار مشغول شدم و پس از گذشت مدتی کوتاه وقتی به خودم آمدم، متوجه پیشرفتم در این کار شدم. حال من چندین کارگر داشتم و با چند شرکت بزرگ برای شستن هفتگی کف ساختمان هایشان قرار داد بسته بودم.
باب پراکتور میگوید: چیزی که برایم باور کردنی نبود این است که من تنها به خواندن آن کتاب پرداختم و کار دیگری به غیر از آن انجام ندادم. اما همان کتاب به من کمک کرد تا من مالک یک شرکت کف شویی بشوم. مطمئنا اگر روز اول ری به من می گفت که خواندن این کتاب باعث می شود تا من بتوانم شرکت کف شویی خود را تأسیس کنم و آن شرکت باعث می شود که من به یک میلونر تبدیل بشوم، بی شک احساس میکردم که شما دیوانه اید.
او که از اهمیت آموزش و نقش آن در موفقیت شگفت زده شده بود، برای آموختن چیزی جدید، تصمیم گرفت به Nightingale-Conant بپیوندد. او قبلا در آنجا آموزش هایی را از فردی ناشناخته به نام Earl Nightingale دریافت کرده بود.
ملاقات با ارل نایتینگل
باب پراکتور به منظور دریافت آموزش و مشاوره از ارل نایتینگل، به شیکاگو نقل مکان کرد. در آنجا او مدت زمانی را با نایتینگل سپری کرد. در این زمان نایتینگل بسیار برای او الهام بخش بود و به باب کمک کرد تا شخصیت خود را به گونه ای شکل دهد تا در کل به فرد بهتری تبدیل شود. آموزش هایی که باب از مربی خود دریافت کرد، زندگی او را برای همیشه تغییر داد و از وی فردی بسیار مرفه ساخت.
او در شرکت نایتینگل کنانت به سرعت مراتب ترقی را طی کرد و خیلی زود به سمت دستیار و جانشین مدیر فروش شرکت تبدیل شد. شرکتی که باب پراکتور و نایتینگل با هم در آن کار میکردند، تماما در مورد رشد و توسعه فردی بود. پراکتور به این فکر افتاد که خود باید شرکتی برای ارائه سمینارها و سخنرانی های انگیزشی با موضوع بهبود فردی راه اندازی کند.
از آن به بعد باب پراکتور تلاش کرده است تا در مسیری قدم بردارد که افراد پتانسیل درونی خود را درک کنند و سپس از این پتانسیل برای دستیابی به آنچه تمایل دارند، استفاده کنند. شرکت او توانست مخاطبان زیادی از ایالات متحده آمریکا و کانادا را به خود جذب کند چرا که افراد به سرعت در زندگی خود به پیشرفت و ترقی می رسیدند. در حال حاضر باب به سراسر نقاط جهان سفر میکند و با سخنرانی در سمینارهایش، الهام بخش افراد، در سفرهایش است.
فلسفه زندگی باب پراکتور پول نیست
با وجود اینکه پراکتور به شدت اعتقاد دارد که هر کسی باید زندگی لوکس، سرسبز و پر نشاطی داشته باشد، اما او به این موضوع اشاره میکند که فلسفه کاری او تنها بر اساس کسب ثروت و درآمد نیست. او همواره تلاش میکند تا افراد بتوانند شخصیت خود را از لحاظ معنوی و اخلاقی به سطح بالاتری ارتقا دهند. بنابراین هر کسی در این حالت اولویت های خود را درک می کند و مدام در تعقیب پول نخواهند بود. زیرا صرفا تنها به دنبال منافع پولی و مالی بودن سبب می شود جامعه به سمت و سوی مادی گرایی پیش رود. وی در ادامه به این نکته مهم اشاره می کند که اگر افراد تمرکز خود را بر کمک سخاوتمندانه به همنوعانه خود معطوف کنند، پول به صورت اتوماتیک به زندگی آنها خواهد آمد و هیچ نیازی به نگرانی در مورد آن نخواهد بود.
ذهن چگونه کار میکند
باب ایده ی بسیار جالبی در مورد چگونگی کارکرد ذهن انسان دارد. او تاکید می کند برای اینکه بدانیم چطور به موفقیت برسیم، ابتدا لازم است از کارکرد ذهن مطلع شویم. او میان ذهن خودآگاه و ناخودآگاه، وقابلیت هایی که در هر دو بخش نهفته است، تفاوت قائل است. او بیشترین تاکید را نخست بر این موضوع دارد که برای بدست آوردن موفقیت، همیشه باید دیدگاه مثبتی به زندگی داشته باشیم.
در مرحله دوم از لحاظ اهمیت، او بیان می کند که افراد باید از تخیل و خلاقیت خود استفاده کنند زیرا تخیل جایی است که افراد در آن منحصر به فرد عمل می کنند. باب پراکتور تهیه لیست اهداف را نیز بسیار با اهمیت میداند. به اعتقاد او تهیه لیست اهداف و تمرکز بر آن پیش نیاز هر دستاوردی است. از همه مهمتر او در مورد خودباوری صحبت می کند و اینکه برای هر فرد بسیار مهم است که ارزش ها و توانائی های خود را بشناسند. به همین دلیل، اطلاع از کار کردهای ذهن برای دستیابی به این مهم، مفید است.
دستاوردها
باب به مخاطبان خود القا می کند که استعداد و نخبگی در همه انسانها وجود دارد. در سالهای بعد این مفاهیم را در پرفروش ترین کتاب خود “تو ثروتمند زاده شده ای” منتشر کرد. او بعدها با انتشار آثار دیگری چون ماموریت در هیئت مدیره، بدست آورنده هدف، تصویر برنده، پازل استخدام، پازل موفقیت، سریال موفقیت و بهتریت بودن، مخاطبان بسیار زیادی در سراسر جهان بدست آورد.
او همچنین با مایکل بکویت و جک کنفیلد، نویسنده کتاب “سوپ جوجه برای روح” برای تهیه دوره ای با موضوع دانش ثروتمند شدن، همکاری داشته است.
باب پراکتور در مصاحبه برجسته خود با لری کینگ ایده هایی برای توسعه فردی را از نقطه نظر خودش توضیح می دهد. وی با توضیحات خود به این موضوع می پردازد که چطور یک نفر باید در جستجوی شناسایی بهترینِ خود باشد و شخصیت قبلی خود را صیقل بدهد تا با شخصیت جدید در مسیر موفقیت حرکت کند. او همچنین در مورد این موضوع صحبت می کند که چطور خلاقیت و تخیل تاثیر مهمی بر احساس شادی و کسب نتایج چشمگیر در تمام جنبه های زندگی بازی میکند.
ستاره در فیلم راز
ارائه DVD فیلم راز در کنار کتاب فوقالعاده انگیزشی به همین نام، کاری بزرگ بود. ارائه این دو کار بدون در نظر گرفتن نقش بزرگی که باب پراکتور به عنوان تهیه کننده و بازیگر در تهیه این دو داشت، غیر ممکن به نظر می رسید.
راندا برن، کارگردان فیلم راز، معتقد است که نمی توان کسی بهتر از باب پراکتور را برای ایفای نقش معلم قانون جذب و قانون ارتعاش پیدا کرد. زیرا باب بزرگترین متخصص شناخته شده در جهان، در زمینه این قوانین است.
باب پراکتور و فیلم راز
باب پراکتور در سمینار “یازده قانون فراموش شده موفقیت” در مورد نحوه آشنایی خود با تیم تولید کننده فیلم راز صحبت می کند. او می گوید من همیشه اسمس های تبلیغاتی و اسمس هایی که به فعالیت های من بی ربط هستند را از تلفن همراهم پاک میکنم. یک روز اسمس از یک گروه فیلم بردار در استرالیا برایم ارسال شد و من احساس کردم این اسمس نیز تبلیغاتی است. اما هر بار برای پاک کردن این اسمس اقدام کردم، یک حسی در درون من مانع از این کار شد. تا اینکه یک بار از همکارم در دفتر کار، خواهش کردم که با این شماره تماس بگیرد و اطلاعاتی از آنها کسب کند. باب توضیح میدهد که آن خانم پس از تماس با این تیم به من گفت که آنها یک تیم فیلم بردار در استرالیا هستند و قصد تهیه مستندی در مورد قانون جذب را دارند و بسیار مشتاق هستند تا تو نیز در این مستند حضور داشته باشی! آنها برای پیدا کردن تو بسیار تلاش کرده اند اما تنها توانسته اند شماره تماسی از تو پیدا کنند.
باب در ادامه می گوید، به همکارم گفتم محل دقیق فیلم برداری کجاست؟ او گفت در شهر آسپین! باب سالها بود که به این شهر سفر نکرده بود اما وقتی به برنامه کاری خود نگاه کرد شگفت زده شد. او هفته آینده در یک هتل در شهر آسپین سخنرانی داشت و این هتل دقیقا چسبیده به محل فیلم برداری مستند راز بود. باب پراکتور در این باره می گوید: آنها مرا جذب کردند و البته من نیز آنها را! باب در ادامه می گوید: اکثرا مردم تصور می کنند تهیه کننده فیلم راز من هستم اما اینطور نیست. من تنها به عنوان یک معلم در این مستند حضور پیدا کردم. تهیه کننده این اثر خانم راندا برن هستند.
این مستند در یک کشتی و در کشور استرالیا فیلم برداری شد. خانم استرهیکس نیز در آن حضور داشت. باب پراکتور و بقیه تیم شرکت کننده در این مستند، از ضبط و تهیه این مستند بسیار خوشحال بودند اما پس از اینکه از کشتی خارج شدند و محصول نهایی را دیدند، بسیار شگفت زده شدند. زیرا بخش های بسیار کلیدی این مستند حذف شده بود. بعدا با پراکتور از حضور در این مستند اضحار پشیمانی کرد و تصمیم گرفت برای جبران بخش های حذف شده، اقدامی بکند. سپس در کتابخانه شخصی خود ویدئویی ضبط و در اختیار علاقه مندان قرار داد.
خلاصه
باب پراکتور یکی از تاثیرگذارترین چهره ها در زمینه توسعه فردیست که جهان تاکنون به خود دیده است. از سال ۱۹۷۰ او نقش خود را در کمک به افراد برای بدست آوردن خودباوری ایفا کرده است. اگرچه خود او در ابتدا شروع ناخوشایندی داشت، اما با الهاماتی که از ناپلئون هیل دریافت کرد، به همراه راهنمائی های ارل نایتینگل، به یکی از بهترین سخنرانان انگیزشی حال حاضر در جهان تبدیل شد.
رقابت با باب پراکتور بسیار سخت است زیرا او این توانائی را دارد که کارکردهای ذهن را به صورت شفاف و قابل فهمی ارائه کند.
وی در کتاب پر فروش خود با نام “تو ثروتمند زاده شده ای”، باورهای خود را در مورد اینکه همه ما پتانسیل و لیاقت یک زندگی سرسبز و لذت بخش را داریم، ارائه می کند و معتقد است همه ما باید برای تجربه این زندگی لذت بخش تلاش کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید