خرافات و قانون جذب
شاید از شنیدن این واقعیت تعجب کنید که خرافات تنها در جوامع عقب افتاده رواج ندارد. کشورهایی از جمله کشور خودمان و حتی بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان نیز به شدت درگیر عقاید و اعتقادات خرافی هستند. اما دلیل بیان این موضوع در این مقاله این است که خرافات و قانون جذب به گونه ای به هم گره خورده اند. خرافات واقعا جواب می دهد و در زندگی ما تاثیر می گذارد. اما این خوب نیست. برای روشن شدن ماجرا ادامه این مطلب را دنبال کنید.
بیایید بررسی کنیم که عقاید خرافی چه هستند و چگونه به وجود می آیند؟ بدین منظور ابتدا لازم است به صورت اجمالی مروری بر قانون جذب داشته باشیم.
قانون جذب: هرآنچه باور داشته باشیم، در زندگی تجربه خواهیم کرد و به هر آنچه بیشتر توجه و تمرکز کنیم، از همان نوع اتفاقات بیشتر در زندگیمان کسب خواهیم کرد.
برای درک ارتباط میان خرافات و قانون جذب ، تصور کنید زمانی که چند باری اتفاقات خوب یا بد پشت سر هم برایمان رخ داده است، به دنبال دلیل به وجود آمدن آنها در ذهنمان بگردیم. معمولا یک ذهن محدود دلیل موفقیت یا شکست را در عوامل بیرونی جستجو می کند و فرض کنید بنابر اتفاق و کاملا تصادفی، اگر هنگامی که شئ خاصی همراه مان بوده، اتفاقی را به خود جذب کرده باشیم، در این شرایط، ما و بیشتر افراد نتیجه میگیرند که آن شئ عامل خوش یمن یا بد یمن و به طور کلی عامل به وجود آورنده ی اتفاقات بد و خوبِ رقم خورده برای آنها بوده است. دقیقا باور افرادی که تصور می کنند شئ بی ارزشی مانند نعل اسب موجب خوش شانسی آنها می شود، به همین صورت شکل گرفته است. گاهی چنان این باورها در جوامع شایع می شود که اکثریت مردم یک جامعه باور پیدا می کنند که شیئی بی ارزش مانند نعل اسب موجب خوش شانسی آنها می شود و یا حیوانی معمولی مثل گاو مقدس است و بی احترامی به آن موجب عذاب و گرفتاری خواهد شد.
چندی پیش یکی از دوستان دوران دبیرستانم را در خیابان دیدم. سر و وضع مناسبی نداشت. موفق شده بود به دانشگاه برود و تا مقطع فوق لیسانس تحصیلات خود را ادامه داده بود. اما در کسب و کار و پیدا کردن شغل مناسب موفق نبود. حال او را جویا شدم. گفت: در زندگیم اتفاقات بسیار عجیب و بدی رخ داده است. گویا من را طلسم کرده اند. به حرف او خندیدم و گفتم جدی که نمی گویی!!! چیزی به اسم طلسم وجود ندارد. چشمانش گشاد شد و با صدایی رسا و جدی گفت به خدا قسم حقیقت دارد. ادامه داد، که یکی از دوستانم سالهای طولانی بود که موفق نمی شد با کسی ازدواج کند تا اینکه یک روز اتفاقی یک طلسم در بالش خود پیدا کرد و سریعا آن را باطل کرد. پس از گذشت یک هفته بخت او باز شد و با دختر دلخواه خود ازدواج کرد.
روزی نیز با یکی از دوستانِ نزدیکم در باشگاه در حال تمرین کردن بودیم و من در لابلای زمان های استراحت، با دوستم در مورد موفقیتی که اخیرا در کار کسب کرده بودم صحبت می کردم. با آمدن یک شخص جدید به جمع ما، دوستم صحبت من را قطع کرد و موضوع صحبت را نیز عوض کرد. پس از آنکه آن شخص جمع ما را ترک کرد، دوستم به من گفت: خیلی مراقب باش این شخص چشمان بسیار شوری دارد. هیچگاه در مورد کسب و کار و موفقیت های خود در حضور او صحبت نکن. سپس به من توصیه کرد که پس از تمرین مبلغی را به عنوان صدقه برای جلوگیری از چشم زخم پرداخت کنم. زیرا آن شخص از پیشرفت من در آن ورزش تعریف کرده بود.
به شدت به فکر فرو رفتم که اگر تحصیلات عامل خروج مردم از جهل، نادانی و خرافات نیست، پس چه چیزی می تواند به آنها کمک کند که این افکار پوچ و ابتدایی را کنار بگذارند؟ تقریبا اگر به خانه هر ایرانی بروید، شیئ گرد و آبی رنگ که در مرکز آن چیزی شبیه به چشم رسم شده است را خواهید دید. تقریبا همه اعتقاد دارند که این شئ مسخره از چشم زخم و چشم بد جلو گیری می کند. آن را داخل منزل، اتومبیل، محل کار و هر جایی که حس کنند، شاید چشم بد ممکن است بر آنها چیره شود، آن را نصب می کنند. با دیدن این شئ یاد فیلم های ترسناک می افتم که در آن انسانها برای دور کردن دراکولاها از صلیب استفاده می کردند.
جالب است بدانید که خرافات در مورد ادیان و مذاهب نیز وجود دارد. اگر یکبار کتاب مقدس قرآن را به زبان خودتان مطالعه کنید، متوجه می شوید که این کتاب حاوی پیام مهمی برای تمام انسان هاست. پیامی که انسانها را به یکتا پرستی و دوری از کفر و شرک راهنمایی می کند. در حالی که گروه زیادی از مردم، که تعدادشان کم هم نیست، قصد دارند از این کتاب مقدس به شیوه ی دیگری بهره ببرند. بسیاری از مردم از آیات و سوره های قرآن به منظور برطرف کردن درد و امراض، باز شدن بخت، پیدا کردن گمشده، گشایش در کار، درمان پا درد، کمر درد، بهبود حافظه و… استفاده می کنند. در حالی که کاربرد این کتاب چیز دیگری است. آیا در منزل یا محل کار خود “و ان یکاد” را برای دور ماندن از چشم بد نصب نکرده اید؟
ممکن است بگویید که خود تاثیر مثبتِ، مثلا خواندن یک سوره از قرآن و پیدا شدن گمشده را دیده اید یا افرادی را معرفی کنید که با صحبت کردن در مورد دیگران می توانند به آنها آسیب برسانند یا به عبارتی آنها را چشم بزنند و بپرسید پس این افراد و این اتفاقات چگونه قابل توجیه هستند؟
پاسخ این است که هیچ چیز توان اثرگذاری بر زندگی هیچ کس را به این شکل ندارد مگر اینکه افراد خود به شخص یا شئِ خاصی قدرتِ اثرگذاری بر زندگیشان را بدهند. اما چگونه…!!!؟
برای درک بهتر این موضوع داستان قرص های شکر را برایتان تعریف می کنم. تصور می کنم داستان قرص های شکر را شنیده باشید. قرص هایی که از شکر ساخته شده بودند و هیچ خاصیت درمانی نداشتند اما توسط پزشک به بیماران تجویز می شد و به آنها گفته می شد که اثرات درمانی شگفت انگیزی بر روی بدن شما دارد. به آنها توضیح می دادند که پس از ورود این مواد به بدن شما چه مکانیسم هایی اتفاق می افتد و سبب بهبودی سریع شما در آینده خواهد شد. سپس آماری خیالی از تعداد بیمارانی که توسط این قرص ها درمان شده اند، به بیماران ارائه می شد. بیمار نیز پس از مصرف این داروهای بی خاصیت، با باوری بسیار قدرتمند در مورد تاثیرات مثبت قرص ها که توسط پزشکان در ذهن آنها ایجاد شده بود، بهبودی و سلامتی را در ذهن خود دست یافتنی می دیدند. تلقین و حس خوبی که توسط این باورها در ذهن بیماران ایجاد شده بود سبب می شد پس از مدتی؛ واقعا حال بد آنها بهبود پیدا کند. تا جایی که تعداد زیادی از بیماران لاعلاج توانستند به همین طریق سلامتی خود را باز یابند.
داستان خرافات و قانون جذب نیز همین است. دقیقا چیزی شبیه به همین فرآیند، در باور داشتن به تاثیر افراد و اشیاء بر آینده و وضعیت زندگی مان نیز وجود دارد. وقتی با کسی که تا به حال در مورد تاثیر نعل اسب بر بخت و اقبال چیزی نشنیده است صحبت کنید، احتمالا حرف های شما را جدی نخواهد گرفت. اما اگر وقایع مثبتی را که قبلا برای شما و دیگران (به واسطه ی باورهای تلقینی ای که ساخته بودید) رخ داده، برای وی بازگو کنید، کم کم این باور در او نیز شکل می گیرد که واقعا شیئ بی ارزش مانند نعل اسب، موجب خوش شانسی خواهد شد. طبق قانون جذب هر چه را باور داشته باشید و به آن بیشتر توجه کنید، افراد هم سنگ با آن باور را نیز بیشتر خواهید دید و با آنها مراوده خواهید داشت. بنابراین افرادی با این باور خرافی را بیشتر در اطراف خود خواهید دید. تایید باورها و قدرتمند شدن آنها سبب می شود که خود شما نیز آن را بپذیرید و تاثیر آن را نیز در زندگیتان حس کنید و حتی پس از مدت زمانی نه چندان طولانی، به یک مروج افکار و عقاید خرافی تبدیل شوید. فردی که همیشه یک نعل اسب با خود به همراه دارد. با داشتن آن احساس خوبی دارید. حس می کنید وقتی یک نعل اسب به همراه شماست، حتما در طول روز اتفاقات مثبت و خوبی برایتان رخ می دهد. این شی بی ارزش هیچ نیرویی ندارد اما چون حس و حال شما خوب است، پس اتفاقات خوب را نیز واقعا به سمت خود جذب می کنید. خرافات و قانون جذب !!! احساسات خوب اتفاقات خوب و احساسات بد اتفاقات بد.
اما ممکن است بپرسید که اشکال این کار کجاست که توسط اشیاء حس خوبی در خود به وجود آوریم؟ اشکال این عمل در این است که شما باوری را به وسیله ی یک عامل بیرونی در خود به وجود آورده اید. پس اگر روزی متوجه شوید که آن عامل بیرونی گم شده و یا دیگر وجود ندارد، احساس بد اضطراب و استرس سراسر وجود شما را فراخواهد گرفت. یا اگر در مورد یکسری اعداد و اشیا به شما بگویند که با داشتن آنها اتفاقات بد بر سر شما باریدن خواهد گرفت، به سختی قادر خواهید بود احساسات خود را کنترل کنید. مثلا رایج است که عدد ۱۳ عدد نحسی است. حال اگر به شما بگویند که شماره اتاق یا صندلی شما ۱۳ است یا به شما خبر بدهند که با فردی که چشمان شوری دارد همکار شده اید؛ در این صورت هرچه باورهای شما در این موارد قدرتمندتر باشد، روزگار بدتری را تجربه خواهید کرد. اگر روزی به اشیاء مقدس شما توهین و بی احترامی شود، حس شما بد می شود، هرگاه اشیاء منحوس خوانده شده به دست شما برسد، منتظر عذاب و اتفاقات بد خواهید بود. پس در نتیجه خرافات و قانون جذب اینطور با هم ارتباط پیدا می کنند که وجود عامل خارجی حس خوب در شما ایجاد می کند و در نتیجه اتفاقات خوبی را تجربه خواهید کرد و بالعکس. یعنی کنترل و اختیار خود را از خود سلب کرده و به یک عامل بیرونی بخشیده اید.
به طور کلی با قدرت دادن به اشیاء ذهن در حالتی مفعولانه قرار می گیرد. حالتی که خود و تصمیمات خود را بی اثر می داند و منتظر اثرات مثبت و منفی اشیاء، تقدیر و… در زندگی خواهد بود. این با ماهیت آفرینش انسان در تضاد است. انسان دارای اختیار برای پذیرش آنچه می پسندد و رد آنچه نمی پسندد است. خداوند به انسان وعده داده است که زمین و آسمان را به تسخیر تو درآورده ام. این به این معنی است که انسان می تواند بی انتها از نعمت ها و موهبت های خداوند بهرمند شود بدون هیچگونه محدودیت و خطری! حال ما خود با افکار خودمان با خرافات و با قدرت دادن به انسان ها و اشیاء، نه تنها خود را محدود می کنیم، بلکه به جای بهرمندی از موهبت ها، اتفاقات بد را به خود جذب می کنیم.
در گذشته مردم خدایان مختلفی داشتند، خدای نور، خدای تاریکی، خدای باد، خدای آتش و… . افراد در تلاش برای جلب رضایت خدایان تلاش می کردند تا آنها را در مقابل شیاطین حفظ کند. اگر به زندگی حال و حاضر مردم نگاهی بیندازید نیز متوجه می شوید آنها نیز به یک خدا و یک قدرت مطلق اعتقاد ندارند. اعتقاد دارند که برخی افراد قدرت های خاصی دارند و می توانند بر آنها چیره شوند. برای دفع این نیروهای بد به خدا تکیه نمی کنند؛ بلکه به اجسام بی خاصیت، سنگ و چوب و دعا و طلسم رجوع می کنند. در حالی که همه این اعتقادات شرک به خداوند بزرگ محسوب می شود. خداوندی که آفریننده ی زمین و آسمان و هر آنچه میان آندوست، است. اعتقاد نداشتن به اینکه تنها نیروی مقتدر جهان هستی خداوند است و هیچ نیرویی جز او وجود ندارد و هر نیرویی که در جهان است، تحت اختیار، اراده و فرمان خداوند بزرگ است. پس اگر به خداوند تکیه و توکل کنیم هیچ نیروی بدی نمی تواند بر ما چیره شود.
به طور کلی هیچ نیروی بدی در جهان وجود ندارد مگر اینکه خود آن را با ذهنمان به وجود آوریم و سپس آنقدر به آن قدرت ببخشیم که خود را مغلوب آن بنماییم. با تکیه و ایمان به خداوند بزرگ به عنوان تنها نیروی خیرخواه جهان هستی، می توانیم خود را از بند این تفکرات و افکار شیطانی و شرک آلود نجات دهیم.
هنگامی که کودک بودم مادرم به من گفت: وقتی خدا را در ذهن داشته باشی، هیچ چیز برتو غلبه نخواهد کرد. زیرا بزرگترین قدرت جهان همراه توست. پس همیشه آن را در ذهن خود داشته باش. اگر هم زمانی از چیزی یا فرد خاصی ترسیدی با خود تکرار کن که ” خدایی جز الله وجود ندارد” و به خود یاد آوری کن که “هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست“.
به شما دوستان عزیزم نیز توصیه می کنم که برای بیرون کردن ترس از غیر خداوند، مطلب خرافات و قانون جذب را بارها و بارها بخوانید تا اگاهی های آن جزئی از وجود شما بشود و سپس به خود یادآوری کنید که همه آنچه از آن ترسیده اید ساخته ذهنتان است. بدانید خدایی جز الله وجود ندارد و هیچ نیرویی جز از سوی خداوند بلند مرتبه نیست. خداوند حامی و پشتیبن و محافظ لحظه به لحظه ی شماست پس در آرامش باشید و از هیچ چیز نهراسید.
نویسنده: فرهاد کوکائیان
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
خیلی ممنون جناب کوکائيان،متاسفانه این باور چشم زخم و طلسم تو جامعه بین همه اقشار از بی سواد تا تاتحصیلکرده ریشه محکمی داره که گاهی وقتی حرف پیش میادازچشم زخم استناد میکنن به آیه وان یکاد و میگن که این آیه برای چشم زخم نازل شده،درصورتیکه اگر معنای دقیق این رو بررسی کنیم میبینم که گفته شده،،،ونزدیک بود تو راچشم بزنند و بعد هم اشاره میکنه که خواستن تو را دیوانه بخوانند،،،ربطی به چشم زخم نداره این آیه،که ما اونو تو همه خونه ها داریم،،،،،،خرافات رشد فکری رو از انسان میگیره،سعی و تلاش رو از انسان دور میکنه و با چنگ زدن به این اعمال و محکم کردن باورها در ذهن روزبروز از اصل خودمون و خدای وجود دور میشیم
ولی چشم زخم وجود داره😊ممنون عالی بود.
مطلب فوق جذاب و جالبی بود خیلی مفید بود و کاربردی برای الان ممنون از اطلاعات مفیدتون
با سلام خدمت استاد بزرگوارم
جناب کوکائیان متاسفانه ما در کشوری زندگی می کنیم که افراد بیسواد و با سواد هیچ فرقی با هم ندارن یعنی به یه اندازه به خرافات و عقاید خرافه پرستی دامن میزند،قرآن کتابی آسمانی است که برای راهنمای بشریت فرستاده شده،خداوند نگفته که قرآن را برای مسلمانان فرستاده ام گفته این کتاب مقدس را برای تمامی بشریت فرستاده ام تا همه بندگان آن را بخوانند و با یکدیگر اتحاد داشته باشند
اما متاسفانه در عصر الکترونیک که یه عده دارن به فضا سفر می کنند یه عده فکر میکنن نعل اسب باعث خوشبختی آنها میشود یا بخت آنها را باز می کند یا اون شئ که شبیه چشم طراحی شده خیلی از افراد به همراه خود دارند یا توی ماشینشون می زارن و فکر می کنن از چشم شور آنها را نجات میدهد
یه شئ بی جان چطوری میتونه از جون یه انسان مراقبت کنه؟
من خودم از نزدیک با چنین افرادی برخورد کردم حتی آدمی رو دیدم که با آیات قرآن فال میگرفت بهش گفتم کاری که انجام میدی اشتباهه با این کارت به آیات قرآن توهین میکنی خیلی بهش برخورد و میخواست من و توجیه کنه
ما در چنین جامعه ای زندگی می کنیم که متاسفانه مردم قدرت نعل اسب و مهره چشم و سنگ نمک و فال و دعا و طلسم و ….. بالاتر از قدرت خداوند میدونن خدایی که دنیا با این همه عظمتش رو خلق کرده این همه کهکشان و ماه و ستاره و خورشید و جنگل رو آفریده بنده ها قدرتش و نمیبینن میگن قدرت طلسم و جادو بیشتر جواب میده.
وقتی خداوند من رو به عنوان انسان خلق کرد از روح خودش درون من دمید من بزرگترین شاهکار خلقت خداوند هستم و جانشین خدا بر روی زمین ،من خدا رو با اون همه عظمت و بزرگی اش در وجود خودم احساسش می کنم و میگویم من تجلی خداوند هستم و به هرآنچه میخواهم میتوانم برسم و هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خداوند وجود ندارد
متاسفانه اینقدر اعتقادات آدمها به خرافات زیاد شده که زوج ها به جای این که مهارتهای زندگی را یاد بگیرند تا بتوانند یه رابطه عاطفی سرشار از عشق داشته باشند دائم طلسم و جادو می کنند تا بتوانند زندگی شون و حفظ کنند
مطلب بسیار مفید جامع و آموختنی بود با خوندنش حالم خیلی عوض شد و بزرگترین پیامدش این بود که آفریننده دنیا رو پرستش کنیم نه اشیایی بی جان را
مطلب جامع مفید و بسیار آموزنده ای بود منتظر مطالب بعدی شما هستم.
با تشکر از استاد عزیزم