غر زدن ممنوع
غر زدن ممنوع !!! زمانی را به یاد می آورم که قیمت بنزین کمتر از لیتری ۸۰ تومان بود. قیمت گوشت کمتر از کیلویی ۲۰۰۰ تومان بود. قیمت سکه تمام بهار آزادی حدود ۶۰ هزار تومان بود. کرایه یک ایستگاه با تاکسی ۵۰ تومان بود. اتوبوس ها بلیطی بودند و بهاء بلیط اتوبوس ها تنها ۱۰ تومان بود. در کل همه چیز خیلی ارزانتر از امروز بود. به قدری ارزان که اگر یک کارمند یا کارگر با حقوقی که از یک ماه کارکردن در سال ۹۹ به دست می آورد، به سال ۶۹ یا ۷۰ برمی گشت، وضعیت فوق العاده خوبی داشت و یک ثروتمند به حساب می آمد.
در همان سالهای کودکیم که همه چیز بسیار خوب بود و مردم در رفاه بسیار خوبی قرار داشتند، به خاطر می آورم که در تاکسی ها، میهمانی ها و به طور کلی، جمع هایی که بزرگترها در آن حضور داشتند، همیشه قیمت های رایج آن زمان، با قیمت های قبل از انقلاب مقایسه می شد و از رشد قیمت ها اعلام نارضایتی می کردند.
تقریبا همه ما این حرف های قدیمی تر ها را شنیده ایم که “سالهای قبل از انقلاب یک فرد می توانست با چند ده هزار تومان به راحتی صاحب یک خانه بزرگ شود. با حقوق کارمندی می شد پس از چند سال خانه خرید، اتومبیل خرید، پیشرفت کرد و… . اما الان وضعیت تغییر کرده و …”.
در آن سال ها با هر تغییر کوچکی در قیمت ها سیل اعتراضات از هر سو شنیده می شد. وقتی قیمت بنزین از ۸۰ تومان به ۱۰۰ تومان افزایش پیدا کرد، سوار هر تاکسی که می شدیم، رانندگان صبح تا شب از گرانی بنزین و تبعات بدی که در آینده برای آنها خواهد داشت، گله و شکایت می کردند.
به طور کلی اگر نگاهی اجمالی به وضعیت ایران بعد از انقلاب بیندازیم متوجه می شویم ایران کشوری است که هر لحظه مردمانش در حال مقایسه قیمت ها یا به بیانی دیگر، مقایسه وضعیت سالهای قبل، با زمان حال هستند و از این مقایسه به ستوه آمده، لب به شکایت و اعتراض می گشایند. این دقیقا به معنی استفاده از قانون جذب در جهت مخالف یا در جهت جذب نا خواسته هاست.
قانون جذب قانون توجه است. برای جذب هر چیز کافیست به آن توجه و تمرکز کنیم. با توجه بر هر موضوع، پس از مدتی، مقدار بیشتری از آن جنس اتفاق، شی، حس یا هر چیز که بر آن متمرکز هستیم را به زندگیمان دعوت می کنیم. خواه آن موضوع یک موضوع مثبت و مفید باشد یا منفی و مضر!
تورم و افزایش قیمت ها یک موضوع ناخوشایند است. کسی دوست ندارد هر روز شاهد افزایش قیمت های اجناس و خدمات در کشورش باشد. خیلی از اقتصاددانان و افراد سیاسی به دنبال یافتن دلیل رشد بی رویه قیمت ها هستند تا با مدیریت آن بتوانند مانع افزایش نرخ تورم و رشد قیمت ها در کشور شوند. عده ای دلیل آن را به آمریکا، دونالد ترامپ و تحریم های بیرحمانه ی این کشور علیه کشورمان مرتبط می دانند. عده ای از مدیریت ناکارآمد شکایت دارند. برخی به خواست خدا و بالاخره هر کسی دلیلی برای قانع کردن خود و دیگران در ذهن دارد و در نهایت به این می رسند که دلیل رشد قیمت ها و تورم دیگران هستند. مردم دولت را مقصر می دانند و دولت کشورهایی نظیر آمریکا و اسرائیل را مسبب این اتفاقات معرفی می کند. مگر آمریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، انگلیس و… مانند ایران کشوری مستقل نیستند؟ پس چرا تحریم و قطع ارتباط تجاری و مالی کشوری مانند آمریکا می تواند اقتصاد کشوری مانند ایران با اقیانوسی ار منابع فسیلی و غیر فسیلی را تحت الشعاع قرار دهد و حتی اقتصاد داخلی و بین المللی این کشور را مختل کند!
این موضوع هیچ ارتباطی به آمریکا و گروه ۵+۱ و سایر کشور ها ندارد. هیچ کس نمی خواهد قبول کند که دلیل اصلی این افزایش قیمت ها خود ما هستیم. بله درست است خودمان! من و شما…
من و شما با غر زدن و صحبت کردن در مورد گرانیِ قیمت ها موجب افزایش بیشتر آن می شویم. این موضوع به قدری شدت گرفته، که فضای روحیِ شهری مانند تهران تقریبا مسموم شده است. کافی است به یک محیط عمومی که تعدادی از شهروندان دور هم گرد آمده اند بروید. در آنجا تقریبا یکی از موضوعاتی که حتما در مورد آن بحث خواهد شد، بحث گرانی است. وقتی تمرکز و توجه اکثریت افراد یک جامعه بر روی موضوع گرانی است، جای تعجب ندارد که قیمت ها بی رویه رو به افزایش است.
چرا فردی که تا به حال حتی دلار را از نزدیک ندیده است، کسب و کار او هیچ ارتباطی به دلار ندارد و کالاهایی که به صورت روزمره خریداری می کند ربطی به قیمت دلار ندارند ناراحت و نگران افزایش قیمت دلار است؟ چرا فردی که اتومبیل ندارد نگران افزایش قیمت بنزین است؟
زیرا اعتقاد دارند افزایش قیمت هر چیزی در جامعه، بر روی معیشت آنها اثر منفی خواهد گذاشت. این باور غلط، به یک باور رایج و مشترک در بین ایرانی ها تبدیل شده است. این باور به قدری در بین ایرانی ها قدرتمند شده است که سبب شده، با افزایش قیمت های یک بازار، مثلا مسکن، بازار خودرو، طلا، ارز، سکه و… نیز افزایش پیدا کند. اتفاقی که کارشناسان هم از شناخت دلیل آن عاجزند و به ناچار آن را به مافیا و دلال ها ربط می دهند. این اتفاق ربطی به دلال ها و هیچ کس دیگری ندارد. بلکه نشات گرفته از این باور غلط و جمعی است که با افزایش قیمت یک کالا همه چیز تحت تاثیر قرار می گیرد و در نهایت وضع زندگی آنها نیز در جهت منفی تاثیر می پذیرد. در حالی که اگر چنین باوری را از ذهن خود خارج کنید، اثر تمامی این گرانی ها با یک افزایش حقوق یا درآمد، به سادگی خنثی می شود. یا شرایط زندگی شما به گونه ای تغییر خواهد کرد که نه تنها از تغییر قیمت ها متضرر نشوید، بلکه معیشت شما در جهت مثبت، ارتقا نیز پیدا کند.
به هر چیزی که باور داشته باشید، آن را بدون کم و کاست در زندگیتان مشاهده خواهید کرد. بسیاری از افراد ثروتمند باور دارند که در شرایطی که همه آن را بحرانی می پندارند، ایده ها و فرصت های طلایی به وفور یافت می شوند. با تقویت این باور در ذهنتان می توانید با هر تغییری که در جامعه رخ می دهد، چه مثبت و چه منفی، سطح زندگیتان را بهبود بخشید.
پذیرش این موضوع ساده برای بسیاری از افراد غیر واقعی و غیر منطقی است. اما اگر شما توانستید ارتباطی با آنچه گفته شد برقرار کنید و مایلید بهتر زندگی کنید، بهتر است دست از غر زدن بردارید. گروهی نیز می پرسند آیا انتظار داری نسبت به مسائل مهم جامعه بی تفاوت باشیم؟ آیا انتظار داری هر کاری می خواهند بکنند و ما سکوت کنیم؟ در اینجا من نیز از شما می پرسم آیا با غر زدن و مرور اتفاقات بد و ناخواسته ها قدمی در راستای اصلاح آن برمی دارید؟ اگر جواب مثبت است، به راه خود ادامه دهید و اگر جواب شما منفی است که انتظار می رود منفی هم باشد، از مسیری که سایر افراد جامعه در آن هستند خارج شده و به مسیر صحیح برگردید.
بزرگترین توصیه من در انتهای این مقاله به شما دوست عزیزم این است که، در این روزها تا حد امکان از تماشای برنامه های تلویزیون مخصوصا اخبار دوری کنید. در تجمعاتی که موضوع صحبت های آنها گرانیست، دور باشید. از دیدن آینده خود در وضعیت رو به افول و نابسامان خودداری کنید. مطمئن باشید که اگر به بهبود شرایط باور داشته باشید در بدترین شرایط می توانید رویایی زندگی کنید. پیشنهاد می کنم کتاب غیرممکن ممکن است از دکتر ژوزف مورفی را مطالعه بفرمایید تا این موضوع را بهتر درک کنید که تمام مشکلات ذهنی هستند و راه حل تمام آنها در دورنمان قرار دارد.
پس غر زدن ممنوع
منتظر دریافت نظرات پر مهر شما دوستان عزیزم هستم.
نویسنده: فرهاد کوکائیان
دیدگاهتان را بنویسید