قانون جذب عشق
ابتدا قبل از اینکه بدانیم قانون جذب عشق چیست و چگونه می توان از آن استفاده کرد، از شما می خواهم در درونتان به دنبال پاسخ یک سؤال بگردید. آیا واقعا به دنبال جذب عشق هستید یا به دنبال ازدواج با فردی که تنها نیازهای شما را برآورده کند؟
منظورم از این سؤال این نیست که عشق جزیره ای جداست و با نیازهای انسانی فرسنگ ها فاصله دارد؛ بلکه می خوام در درونتان به این سؤال پاسخ بدهید که آیا اصلاً عشق را می خواهید، یا تنها نیازهای شما در درجه اول اهمیت قرار دارند.
بسیاری از افراد به خصصوص دختران، تصمیم به ازدواج می گیرند چون احساس می کنند سن ازدواج آنها فرا رسیده و اگر عجله نکنند، دوستان، اقوام و آشنایان فکرهای خوبی در مورد آنها نمی کنند.
برخی دیگر به دنبال جذب همسری هستند که از لحاظ تحصیلات، تیپ و ظاهر، درآمد و سایر کمالات بسیار سطح بالا و باکلاس باشد. هچنین از همسرِ همه فامیل و دوستان نیز سر تر باشد. تا پس از ازدواج با او در قلّه افتخار فامیل، اقوام و آشنایان قرار بگیرند.

افرادی هم به دلیل اینکه از زندگی با والدین و غر زدن های آنها به ستوه آمده اند، به دنبال کسب آرامش با فرد دیگری هستند به همین دلیل به فکر ازدواج می افتند.
گروهی به دلیل ناتوانی در تامین هزینه ها و مخارج خود به فکر پیدا کردن یک ماشینِ پولسازی هستند تا سرپرستی آنها را به عهده بگیرد و هزینه ها و کمبودهای گذشته آنها را تامین کند.
برخی برای اینکه کسی کارهای زندگی آنها را سرو سامان بدهد، پخت و پز کند و لباسهای چرکشان را تمیز کند به فکر ازدواج می افتند. خلاصه هر کس به دلیلی، از رفع نیازهای جنسی گرفته تا رفع کمبودهای گذشته تصمیم به ازدواج می گیرد. بدون اینکه واقعا از درون خواهان عشق باشد.
اگر دلایل شما برای ازدواج همه چیز به جز خود عشق یا ارجح تر از آن باشد، به فرد مورد نظر خود می رسید اما در زندگی با این فرد عشق را تجربه نخواهید کرد.
در گذشته عشق و عاشقی رواج بیشتری داشت و آدمها واقعاً عاشق همدیگر می شدند و بدون در نظر گرفتن نقاط ضعف طرف مقابل، او را می پذیرفتند. پس از ازدواج و وصال یار، دو حالت پیش می آمد. گروهی از اقدام خود راضی بودند و تلاش می کردند در زندگی پیش رو نقاط ضعف و کمبودها را به کمک هم برطرف کنند. اما گروه دیگر پس از فروکش کردن تب عشق، چشمانشان به روی واقعیتی که در آن گرفتار شده بودند باز می شد و اظهار پشیمانی میکردند.
افراد گروه دوم، پس از پشت سر گذاشتن این تجربه تلخ به فرزندان خود توصیه کردند که عشق و عاشقی ارزش چندانی ندارد و زندگی بدون عشق نیز ادامه پیدا می کند اما بدون پول و امکانات مالی نه! یا عشق بعد از ازدواج به وجود می آید؛ پس قبل از ازدواج وقت خود را برای آن تلف نکن. این گروه نه خود عشق در رابطه را تجربه کرده اند و نه اجازه داده اند فرزندانشان آن را تجربه کنند.
عشق روح یک رابطه است. چیزی است که به یک رابطه معنا می بخشد. نه تنها اهمیت آن از سایر موارد کمتر نیست، بلکه دلیلی می تواند باشد برای ماندن افراد در یک رابطه و تلاش برای برطرف کردن نقایص و نقاط ضعف آن. البته می توان از قانون جذب به شکلی استفاده کرد که هم عشق و هم تمام مزیت های مادی و معنوی دیگر نیز به همراهِ آن به زندگیتان وارد شود.

تمام آنچه گفته شد برای این بود که برای بکارگیری قانون جذب عشق، اولویت عشق باشد. اولویتی که به معنی حذف و بی اهمیتی سایر موارد نیست. عشق تنه و سایر عوامل شاخه و برگ های آن هستند که هیچکدام بدون دیگری زیبایی ندارد و هردو در کنار هم یک مجموعه را ایجاد می کنند. اما به این نکته توجه داشته باشید که تنه می تواند شاخ و برگ ایجاد کند و در آینده تکمل شود اما شاخه و برگ ها هرگز نمی توانند تنه بسازند.
حال با توجه به توضیحاتی که ارائه شد؛ و رجوع به درونتان اگر به این نتیجه رسیدید که آنچه واقعاً خواهان آن هستید همان عشق است، به شما تبریک می گویم. چون می توانید از قانون جذب عشق استفاده کنید و آن را به زندگیتان دعوت کنید.

در واقع قانون جذب ثروت، قانون جذب عشق و قانون جذب هر چیز دیگر، تفاوتی با هم ندارند. اینها همه استفاده از همان قانون جذب، اما با موضوعات مختلف هستند. تمام آنچه در مقاله قانون جذب ثروت گفته شد را می توانید برای جذب عشق نیز به کار ببرید. با این تفاوت که برای جذب عشق، ورودی و باورهای ذهنی متفاوتی در ذهن ایجاد می کنید و بالطبع خروجی نیز متفاوت خواهد بود.
خلاصه ای از قانون جذب و نحوه جذب اتفاقات به زندگی
اگر ضمیر ناخودآگاهِ ذهن را یک کاسه بزرگ در نظر بگیریم، تمام اطلاعات از زمان کودکی در این کاسه انباشته می شوند. این اطلاعات کم کم به هم مرتبط و متصل شده و به صورت الگوهایی در ذهن در می آیند.
همه چیز از انرژی ساخته شده. پس این الگوهای ذهنی نیز انرژی و دارای ارتعاش معینی هستند. این الگوها، ارتعاش جسم را نیز تعیین می کنند. بر اساس ارتعاشی که باورها و الگوهای ذهنی ما دارند، به صورت ناخودآگاه جسم و رفتارهای ما را کنترل می کنند. در واقع الگوهای ذهنی، ایده ها و طرز فکرهایی در ذهن تولید می کنند و ما بر طبق این ایده ها رفتار می کنیم. اینگونه ما با رفتارهایمان، اتفاقات مختلف را به زندگیمان جذب می کنیم.
حال اگر الگوهای ذهنی ما در مورد یک موضوع مشخص از قبیل پول و ثروت، ازدواج و عشق، سلامتی و تندرستی و… منفی باشد، ذهن تلاش می کند تا ما را از یک پدیده منفی در امان نگه دارد.
استفاده از قانون جذب عشق
اگر باور داشته باشید اکثر مردها خائن، هوس باز، خوشگذران، دروغگو و… هستند، در حالی که یک زن هستید، اکثرا مردهایی با این ویژگی را خواهید دید. یا در برخورد با یک مرد، ذهن شما به طور ناخوداگاه بر اساس باورهای ذهنتان، برداشتی منفی از او خواهد داشت که ممکن است گاهی حتی واقعیت نداشته باشد.
در این وضعیت، ذهن که وظیفه حفظ حیات شما را بر عهده دارد، ایده هایی تولید می کند که بر اساس آنها رفتاری از شما سر بزند که موجب دوری مردها از شما می شود.
پس در این شرایط، هر تلاشی برای جذب مرد دلخواه، بدون تغییر در این پارادایم ها و الگوهای ذهنی، بیهوده است و نتیجه ای در بر نخواهد داشت. اگر هم موفق بشوید فردی را به زندگیتان جذب کنید، آن شخص دارای تمام ویژگی هایی است که شما از مردها در ذهن دارید.

فارغ از اینکه مرد هستید یا زن، یک کاغذ و قلم بردارید و به گوشه ای خلوت بروید. به درونتان رجوع کنید و بررسی کنید که جنس مخالف شما (اکثر مردان یا اکثر زنها) در نظر شما چگونه اند. دارای چه ویژگیها و خصوصیت هایی هستند. لیستی از این صفات و خصوصیات تهیه کنید.
پس از تهیه این لیست عمیقاً در گذشته خود سیر کنید و به این موضوع بیندیشید که هرکدام از این نظرات چگونه و به چه دلیل در درون ذهن شما شکل گرفته است. چه افرادی را دیده یا چه داستانهایی را شنیده اید که چنین باورهایی را در ذهن شما شکل داده اند. با پیدا کردن ریشه این باورها در گذشته خود، بهتر و راحت تر می توانید آنها را تغییر دهید.
هنگامی که ریشه این باورها را پیدا کردید، باید آنها را مانند علف های هرزی که در یک باغ بزرگ، مانع از رشد گیاهان زیبا می شوند، از ذهنتان بیرون کنید. تمام این باورها از یک منطق پیروی می کنند. اگر آنها را پیدا کرده و تغییر دهید و باورهایی متناسب و همسو با خواسته تان یعنی جذب عشق را در ذهن بپرورانید، ارتعاش ذهن و جسم شما نیز همسو با آن هماهنگ می شوند. نمود این هماهنگی در رفتار شما ظاهر می شود و در نهایت موفق می شوید تا از قانون جذب عشق استفاده کرده و آن را به زندگیتان جذب کنید.

هر چه عشق در نگاه شما زیبا تر باشد، هرچه دید شما در مورد جنس مخالف بهتر و حاوی صلح و آینده ای زیباتر از زندگی به صورت مجردی باشد، با سرعتی باورنکردی مخاطب خاص یا نیمه گمشده ای که یک عمر به دنبالش بوده اید را به زندگیتان جذب می کنید.
دیدگاهتان را بنویسید