چرا گاهی جذب خواسته ها به سرعت و گاهی به کندی صورت میگیرد؟
گاهی خواسته هایی داریم که به محض اینکه در ذهن ما نقش می بندند، به سرعت و به سادگی تحقق می یابند اما گاهی جذب خواسته ها با وجود میل و اشتیاق بیشتری که برای تحقق آنها داریم با سرعت بسیار کمتر، در دوره های زمانی بسیار طولانی تر اتفاق می افتند و یا برخی از آنها هرگز به وقوع نمی پیوندند و ما نمی توانیم آنها را به زندگیمان جذب کنیم. مانند وقت هایی که پیش خودمان می گوییم: “ای کاش امروز ناهار باقالی پلو داشته باشیم” و وقتی به خانه می آییم متوجه می شویم که ناهار باقالی پلو داریم و اکثرا در اینگونه مواقع افراد می گویند: “ای کاش چیز بزرگتری از خدا می خواستم”. اما اتفاقا اگر چیز بزرگتری از خداوند می خواستند، خواسته آنها محقق نمی شد. این اتفاق می تواند به دو دلیل رخ بدهد. کمی صبر کنید در ادامه به آن پاسخ خواهیم داد:
۱- در حالت اول همین که ما می گوییم “یک چیز بزرگتر” یعنی آن را دور از دسترس و خارج از توان و اختیارمان می بینیم اما یک وعده غذایی بسیار کوچک، بسیار در دسترس است.
بسیاری از افراد تصور می کنند که فرآیند دستیابی به اهداف، چیزی شبیه به درخواست کردن از غول چراغ جادو است و ما تنها چند انتخاب محدود داریم. در این صورت وقتی خواسته کوچکی از آنها برآورده می شود حس می کنند انتخاب های خود را هدر داده اند. در صورتی که اینگونه نیست. همه اهداف و خواسته های ما می توانند محقق شوند اما دلیل اینکه برخی خواسته ها به سرعت و برخی در طولانی مدت برآورده می شوند، وابسته به باورهایی است که در ذهن داریم. وقتی خواسته ای در ذهن ما کوچک باشد و دستیابی به آن را راحت بدانیم، ضمیرناخودآگاه ما نیز تصویری که از آن خواسته در خود دارد را در زندگی واقعیمان جاری می سازد و ما نیز به راحتی و با سرعت آن را بدست می آوریم. به همین صورت نیز وقتی جذب خواسته ای را بسیار دور از دسترس و راه رسیدن به آن را مشقت بار در ضمیر ناخودآگاهمان تصویر کرده ایم، ضمیر ناخودآگاه نیز همسان با آن تصویر راه رسیدن به این دسته از خواسته ها را دور از دسترس ما قرار می دهد و باید برای بدست آوردن آنها تلاش، انرژی و زمان بیشتری صرف کنیم.
۲- دلیل دوم اینکه ممکن است دیر یا زود به خواسته ای که در ذهن داریم برسیم، این است که گاهی ممکن است خواسته ای در ما شکل بگیرد که اسباب و لوازم، توانائی های مورد نیاز و هر چیز دیگری که برای تحقق آن خواسته مورد نیاز است در حال حاضر در ما و یا در اطراف ما نیز وجود داشته باشد. در این صورت آن خواسته به سرعت تحقق پیدا می کند. اما گاهی خواسته ای در ذهن ما نقش میبندد که برای براورده شدن آن نیاز است تا سطح ما از جایی که در آن هستیم به سطحی بالاتر ارتقا پیدا کند، مهارت ها، توانائی ها و پتانسیل های جدیدی در ما ایجاد شود تا بتوانیم آن خواسته معین را به زندگیمان جذب کنیم. برای مثال فرض کنید امروز دوست داریم غذا قورمه سبزی داشته باشیم. وقتی به یخچال مراجعه می کنیم میبینیم بسته ی سبزی سرخ شده و بسته بندی شده داریم. گوشت دارم. لوبیا قرمز و سایر موادغذایی مورد نیاز برای پخت این غذا در خانه موجود است. پس به سرعت برای پخت انها اقدام میکنیم و این خواسته ما به سرعت محقق می شود. اما گاهی مواد لازم برای تهیه یک غذای خاص در خانه موجود نیست. باید برای تهیه آن از خانه خارج شویم و آنها را تهیه کنیم و همین ممکن است زمان بر باشد و ما نتوانیم امروز این غذا را آماده کنیم. شاید برخی مواد، تنها در فصول خاصی قابل تهیه باشند. برای مثال برای تهیه خورش کنگر، تنها در فصلی که این گیاه در بازار ارائه می شود می توانید آن را تهیه کنید. پس برای تهیه این غذا نیاز به صبر کردن دارید تا فصل رویش این گیاه فرا برسد.
حال اگر بخواهیم این مثال را به سایر خواسته های زندگیمان تعمیم دهیم، متوجه می شویم همه چیز به همین شکل است. برای مثال اگر قصد خرید اتومبیلی داریم، در صورتی که مهارت رانندگی، گواهینامه و پول لازم برای خرید آن را داشته باشیم، خواسته ما به سرعت محقق می شود. اما اگر نه رانندگی بلدیم و نه بودجه ی کافی برای خرید آن اتومبیل را داریم، باید کمی صبر کنیم تا تکامل لازم برای خرید اتومبیل را طی کنیم. در این مثال نیاز است تا از لحاظ رانندگی، مهارت لازم را در خود افزایش بدهیم. همچنین از فرصت هایی که کائنات در راستای خواسته ما، برای کسب منابع مالی در اختیارمان قرار می دهد استفاده کنیم تا در نهایت پس از طی کردن تکامل، آمادگی لازم برای دریافت خواسته مان را کسب کنیم.
برای طی کردن تکامل تا رسیدن به خواسته ها، گاهی نیاز است اقدامی بکنیم و دست به عمل بزنیم. گاهی نیز کائنات برای گردهم آوردن شرایط و امکانات، نیاز به زمان دارد و ما باید در این مواقع صبر کنیم تا به خواسته مان برسیم.
این نکته مهم را نیز در نظر داشته باشید که صبر کردن با تحمل کردن متفاوت است. تحمل کردن همراه با حس منفی، درد و رنج است اما صبر سرشار از حس اشتیاق، شور و هیجان است. صبر کردن زمانی اتفاق می افتد که ما بدانیم در مسیر دریافت خواسته مان قرار داریم. مانند زمانی که به رستوران رفته ایم و غذایی سفارش داده ایم. پس با اشتیاق برای دریافت یک غذای خوشمزه صبر می کنیم. اما تحمل شرایط زمانی است که تنها دوست دارید از وضعیت ناراحت کننده و ناگواری که در آن قرار گرفته اید خلاص شوید و با حس بد و رنج و عذاب شرایط موجود را تحمل می کنید.
طبق اصل اساسی قانون جذب “حس خوب اتفاقات خوب و حس بد اتفاقات بد” را رقم می زنند. پس طبق این اصل، صبر همراه با امید و ایمان به دستیابی به هدف است که در نهایت به حس خوب دستیابی به خواسته ها منتهی می شود. اما تحمل یک حس منفی است که در نهایت جز حسرتِ نرسیدن، غصه و اندوه چیز دیگری به بار نمی آورد.
حدیث منتسب به امام علی علیهالسلام:
“حریصترین موجودات مگس و صبورترین شان عنکبوت است.
بنگر که چگونه حریصترین موجودات، خوراک صبورترین آنها میشود.”
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام،جناب کوکائیان مثال هایی که دراین مقاله آورده شده بسیار آشنا و برای همه افراد اتفاق افتاده،منتهی گاهی انقد مشغول روزمرگی میشیم که فراموش میکنیم .وکاش بشه صبوری کردن رو یاد بگیریم ،ممنون از شما
سلام استاد
خیلی ساده بیان کردین که ما چقدر راحت میتونیم خواسته هامون و جذب کنیم همانطور که گفتین ما غذای مورد علاقه مون و به راحتی جذب می کنیم چون بارها و بارها اون غذا رو خوردیم در دسترس مون بوده اما یه میلیارد پول و دیر جذب می کنیم چون نداشتیم به خاطر همین فکر می کنیم خیلی سخته بدست آوردنش یا باید زمان زیادی صرف کنیم تا درستش بیاریم اما برای ذهن فرقی نمی کنه خواسته ها چقدر کوچیک یا بزرگ باشن فقط کافی باورش کنیم.
ممنون بابت مطالب آموزنده تون